داستان معروف نیمه پر در این زمینه بسیار روشن کننده و گویاست . تاکید این داستان بر اقدام مثبت است . این اقدام که لیوان نیمه پر را بیابیم و پرش کنیم ، نه این که بگوییم به به نصف لیوان پر است یا ایننیمه چه قدر بزرگ و زیاد است و در مقابل ، منفی بودن یعنی تضعیف روحیه ،بد گویی از کوشش ها و بی قدر شمردن توفیق و دستاوردهای نسبی دیگران .
منفی نگرها علاقمند هستند ،همیشه قسمت خالی لیوان را به نمایش بگذارند و بعضاً آن را فتخاری برای خود در شفاف سازی و ایجاد مناسبات بی پرده ،صادقانه و مبتنی بر مصالح سازمانی می دانند ،غافل از اینکه عیان کردن نارسایی ها در وقت و جایگاه مناسب و بی قدر شمردن توفبق نسبی دیگران ، ممکن است باعث سلب اعتماد عمومی ،تضعیف افراد و حتی سازمان گردد .
ولی افراد مثبت اندیش ، سعی میکنند تلاش ، کوشش و حتی توفیقات نسبی زیردستشان را ارج نهاده و چون جوینده ی راه بهبود و تعالی هستند ،تلاش میکنند آن توفیقات را تعالی بخشیده و کامل تر کنند و نارسایی های احتمالی موجود در مجموعه را مرتفع سازند .
تشخیص ضعف و نارسایی ها آری ، اما با آن برخورد مثبت کنیم ،برخورد مثبت یعنی لیوان نصفه را بیابیم و پرش کنیم .