دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

120 قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

56 -  قانون داوسن (Davson)
اگر بدانید چگونه به بهترین نحو وارد مذاکره شوید ، همیشه می توانید معامله ی بهتری انجام دهید .
همیشه بیشتر از آنچه در نظر دارید مطالبه کنید . هرگز اولین قیمت پیشنهادی را نپذیرید . عجله نکنید و سپس قیمت بهتری را درخواست کنید .
57 -  قانون تعیین مهلت
تعیین مهلت یکی از جنبه های ضروری معامله است . هرگاه پیشنهادی می دهید ، برای رد یا قبول آن مهلتی تعیین کنید .
اما اگر طرف مقابل برای شما مهلتی تعیین کند ، کافی است بگویید : " اگر فقط همین قدر وقت دارم جواب من منفی است " .
58 -  قانون شرایط پرداخت
شرایط پرداخت یک معامله از سایر شرایط ، حتی از قیمت مهمتر است .
شما معمولا می توانید هر قیمتی را بپذیرید اگر شرایط پرداخت مطلوب باشد .
59 -  قانون آمادگی
80% موفقیت در معاملات بستگی به این دارد که تا چه حد از قبل خود را آماده کنید .
قبل از معامله حتما اطلاعات لازم را جمع آوری کنید ، کارهای مقدماتی را انجام دهید و از صحت فرضیات خود اطمینان حاصل کنید .
60 -  قانون جابجایی
قبل از معامله خود را به جای طرف مقابل بگذارید و پیش بینی کنید که او قصد دارد چگونه معامله را پیش ببرد .
هنگامی که از موقعیت طرف مقابل درک درستی پیدا کردید ، بهتر خواهید توانست معامله را به نفع خود به انجام برسانید .

امیر کبیر و ...

در سال 1264 قمری، نخستین برنامه ی دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیر کبیر آغاز شد.در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله کوبی می کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی خواهند واکسن بزنند. به ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه یافتن جن به خون انسان می شود هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته اند، امیر بی درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این  فرمان همه مردم آبله می کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله کوبی سر باز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه ماموران در آب انبار ها پنهان می شدند یا از شهر بیرون می رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه ی شهر تهران و رو ستاهای پیرامون آن فقط سی صدوسی نفر آبله کوبیده اند. در همان روز ، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود به نزد او آوردند امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچه هایتان آبله کوب فرستادیم . پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر به من گفته بودندکه اگر بچه را آبله بکوبم جن زده می شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی حال گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی پیرمرد با التماس گفت باور کنید که هیچ ندارم . امیر کبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمی گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیر کبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. اودر کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیر خواره پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده اند. میرزا آقا خان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می کردم که میرزا احمد خان ، پسر امیر مرده ایت که او این چنین های های می گرید. سپس به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه شیر خوار بقال و چقال در شان شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به نگریست آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشکهایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده اند امیر با صدای رسا گفت: . مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس ها بساطشان را جمع می کنند. تمام ایرانی ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

عیدفطر بر شما و ...

با عرض سلام خدمت همه دوستان و عزیزان :

عید سعید فطر بر همه شما و خانواده محترمتان مبارک باد امیدوارم مرا نیز از دعاهایتان محروم نفرمائید .

انشا الله تا عید فطری دیگر .

120 قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

51 -  قانون ارزش واقعی
ارزش هر چیز در چشم بیننده است . برای هیچ چیز ارزش از پیش تعیین شده ای وجود ندارد . میزان ارزش هر چیز بهایی است که کسی حاضر است برایش بپردازد .
کسی که حاضر است در مقایسه با دیگران بالاترین بها را برای چیزی بپردازد ارزش نهایی آنرا تعیین می کند .
52 - قانون تعجیل
شما همیشه ترجیح می دهید که زودتر به آرزوهایتان برسید تا دیرتر .
به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی تان بی قرار هستید .
53 - قانون ارزش نهایی
تعیین کننده ی بهای اصلی هر محصول اینست که آخرین مشتری ها برای آخرین اقلام باقی مانده ی آن ، چقدر حاضرند بپردازند .
54 -  قانون عرضه و تقاضا
هنگامی که مقدار کالا یا مواد اولیه محدود است ، افزایش قیمت منجر به کاهش تقاضا می شود و برعکس .
تشویق باعث افزایش و تنبیه باعث کاهش می شود . در فعالیت های تولیدی ، مالیات و مقررات در حکم تنبیه عمل می کنند و در فعالیت های غیر تولیدی ، سود و مزایا به عنوان پاداش عمل می کند .
55 - قانون کهن (Kohen)
همه چیز قابل بحث و مذاکره است .
چه در خرید و چه در فروش ، هر پیشنهاد قیمت یا شرایطی از سوی یکی از طرفین معامله در صورتی بهترین پیشنهاد است که بازار ، آنرا بپذیرد .
همیشه برای رسیدن به قیمت بهتر صحبت کنید .

تقسیم بندی آدمها از نگاه دکتر علی شریعتی ...

باسلام

دوستان با اینکه تکراری است ولی چون با ارزش است مجدداً گذاشتم تا هم یاد و خاطره دکتر از ذهن مان نرود و هم اینکه آدمهای اطرافمان را بهتر بشناسیم .

 

دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است :

 

دسته اول - آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند : عمده آدمها حضورشان مبتنی بر فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند ، بنابراین تنها هویت جسمی دارند .

 

دسته دوم -‌ آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند : مردگانی متحرک در جهان ، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی وا گذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار ،‌هرگز به چشم نمی آیند ، مرده و زنده اشان یکی است .

 

دسته سوم - آنانی که وقتی هستند هستند و قتی هم که نیستند هستند : آدمهای معتبر و با شخصیت ، کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند . کسانی که هماره به خاطر ما میمانند ، دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم .

 

دسته چهارم - آنانی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند نیستند : شگفت انگیزترین آدمها . در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوهند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم . اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم ،‌باز میشناسیم ، می فهمیم که آنان چه بودند ، چه میگفتند و چه میخواستند . ما همیشه عاشق این آدمها هستیم ،‌هزار حرف داریم برایشان ،‌اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند اختیار از ما سلب میشود سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم . و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد .

 

کاش ما هم از دسته چهارم بودیم و .....   .

دعا ...

باسلام

... در این شبهای قدر همدیگر را از دعاهامون محروم نکنیم ... التماس دعا

یادداشت و ...

باسلام

خدمت شما عزیزان با عرض معذرت خواهی از اینکه مدتی نتوانستم وبلاگ را به روز کنم ، ولی تمام سعی و تلاشم بر این است که در اولین فرصت مجدد آغاز کنم . در این مدت هم منتظر بودم ببینم کسی نظری یا ... دارد که متاسفانه کسی پیامی نداشت . انشاالله پس از شبهای فدر کار را آغاز خواهم کرد .