وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند ، ولی قلبش سیاه میشود . دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است .
دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند .
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبائی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن ! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است .
اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم ، این زندگی من است .
وقتی خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند . وقتی خواستم ستایش کنم ، گفتند خرافات است . وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است . وقتی خواستم گریستن ، گفتند دروغ است . وقتی خواستم خندیدن ، گفتند دیوانه است . دنیا را نگه دارید میخواهم پیاده شوم .
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری .
عشق آدم ، با غرور می تازد ، با دروغ می بازد و با عشق می میرد .
دکتر علی شریعتی
ای کاش خداوند امروز وقت نداشت به ما برکت بدهد چون دیروز ما وقت نکردیم تشکر نعمتش کنیم
ای کاش خداوند فردا کتاب مقدسش را از ما می گرفت چرا که امروز فرصت نکردیم آنرا بخوانیم
ای کاش خداوند امروز به حرفهایمان گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم
ای کاش خداوند فردا دیگر ما را هدایت نمی کرد چون امروز اطاعت فرمانش نکردیم
ای کاش خداوند امروز با ما همراه نبود چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته عمده تقسیم کرده است :
دسته اول - آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند : عمده آدمها حضورشان مبتنی بر فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند ، بنابراین تنها هویت جسمی دارند .
دسته دوم - آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند : مردگانی متحرک در جهان ، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی وا گذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار ،هرگز به چشم نمی آیند ، مرده و زنده اشان یکی است .
دسته سوم - آنانی که وقتی هستند هستند و قتی هم که نیستند هستند : آدمهای معتبر و با شخصیت ، کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند . کسانی که هماره به خاطر ما میمانند ، دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم .
دسته چهارم - آنانی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند نیستند : شگفت انگیزترین آدمها . در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوهند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم . اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم ،باز میشناسیم ، می فهمیم که آنان چه بودند ، چه میگفتند و چه میخواستند . ما همیشه عاشق این آدمها هستیم ،هزار حرف داریم برایشان ،اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند اختیار از ما سلب میشود سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم . و درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد .
کاش ما هم از دسته چهارم بودیم و ..... .
فاطمه، فاطمه است
. . . نمیدانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم از “بوسوئه” تقلید کنم، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از “مریم” سخن میگفت. گفت: هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن دادهاند.
هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کردهاند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقهشان را به کار گرفتهاند.
هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان، چهرهنگاران، پیکرسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندیهای اعجازگر کردهاند.
اما مجموعه گفتهها و اندیشهها و کوششها و هنرمندیهای همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازه این کلمه نتوانستهاند عظمتهای مریم را بازگویند که: “مریم، مادر عیسی است”.
و من خواستم با چنین شیوهای از فاطمه بگویم. باز درماندم:
خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهی بزرگ است.
دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد (ص) است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
فاطمه، فاطمه است . . .
التماس دعا
باسلامی مجدد
همیشه وقتی خیلی از کار و روابط افلاطونی در اون خسته میشم با خدا صحبت میکنم و از اون کمک میخواهم و همیشه بهم کمک کرده که بتوانم بهترینها را بدست بیآورم و با امید به روزهای روشن تر و بهتر این جملات را با خدای خودم تکرار میکنم :
یه روزی ...
یه جایی ...
یه جوری ...
یه کسی ...
یه چیزی ...
صبر داشته باش ...
صبر داشته باش ...
در این دنیای وانفسا ما جز خدا کسی را نداریم و دل به همون بستیم و همیشه و در هر زمان نیز جوابمون را داده ، امیدوارم باز گوشه چشمی بما داشته باشه .
یا الرحم الراحمین
شاهکارها با گذشت زمان کهنه نمی شوند ، این بماند ، در هر زمانی بسته به موقع و مقام جلوه و جمالی دوباره می یابند چنان که گویی به تازگی مطرح شده اند .
پرویز یاحقی