دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

سال نو مبارک - نوروز و ...

 

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبرالیل والنهار

یا محول الحول و الحوال

حول حالنا علی احسن الحال

 

سال نو بر شما و خانواده محترم مبارک بادا

 

نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران کهن پر شکوه ترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای  است که روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است  نوروز جشن شروع  فروردین یا  « فرودگان »  است که یاد آور  اجداد و نیاکان ما بود و چنان می پنداشتند که در پنج شب  ، ارواح پاک مردگان ، برای دیدار وضع  زندگی و  احوال  بازماندگان  به  زمین فرود  می آیند و در خانه و آشیانه خویش  سرگرم تماشا وسرکشی  می شوند . اگرخانه روشن و پاکیزه و  ساکنان آن  راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمی گردند. اما درغیر اینصورت ، آنان غمگین وناراحت به منزلگاه خویش باز می گردند وتا سال آینده به انتظار می نشینند .
درباره
  پیدایش  نوروز در روایتی دیگر  چنین آمده است که نیشکر را جمشید در این روز یافت و مردم از کشف خاصیت  آن متحیر شدند  . پس  جمشید  دستور داد تا از  ( شهد آن ) شکر ساختند و به مردم هدیه دادند . از این رو ، آن را نوروز نامیدند . 
 همچنین روایت شده که اهریمن ، بلای خشکسالی و قحطی را بر زمین فرو نشانید . اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و عاقبت او را شکست داد . آنگاه خشکسالی،  قحطی ونکبت را بر روی زمین از ریشه بخشکانید و به زمین بازگشت با بازگشت ویدرختان و هر نهال و چوب خشکی سبز شدند . پس مرد م این روز را « نوروز » خواندند و هر کس به یمن و مبارکی در تشتی جو کاشت و این رسم سبزه  نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان به امروز باقی مانده است . در خیام نامه آمده است :
چون از امیری جمشید 421 سال گذشت ، جهان
  از او یکسره  راست  همی آمد .ایران و ایرانیان هم مطیع و مرید او شدند تا بفرمود گرمابه های بسیار ساختند و سیم  و زر  از معادن بر آوردند  و دیبای  ابریشمی  بافتند که آن  روز ،  روز  اول « حمل » بود . پس جشنی  بر پا ساخته و  نوروزش  نام  نهاد   تا  هر  سال  چو فروردین  آید ، آن روز را جشن گیرند . در میان اقوام آریایی که وارد ایران شدند ، جشن سال نو در اصل به دو شکل زیر بوده است : 
 آریاییها در روزگاران باستانی دارای دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما شامل دو ماه و فصل گرما شامل ده ماه می شد .  ولی پس از مدتی ،  تابستان دارای هفت ماه و زمستان دارای پنج ماه شد . در هر یک از این دو فصل جشنی برگزار می کردند که هر دو این جشنها را آغاز سال نو تلقی می کردند . در جشن  اول که به هنگام  آغاز فصل گرما  یعنی به هنگامی که گله ها را  از آغل به چمنهای سبز و خرم می کشانیدند و از دیدن چهره گرمابخش خورشید شاد می شدند. جشن دوم با شروع سرما آغاز می شد . در این ایام گله را به آغل باز می گرداندند و با توشه های اندوخته از آنها نگهداری می کردند . بر اساس شواهد و قرا ئن ، جشن نوروز حتی به هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز بهار بر پا می شده و شاید به نحوی که اکنون بر ما معلوم نیست آن را در برج مزبور ثابت نگاه می داشتند .
عید نوروز
 شش روز متوالی دوام  داشت و در این روزها ،  سلاطین بار عام می دادند و نجبای  بزرگ و  اعضای خاندان  خود را به  ترتیب  می پذیرفتند و به حاضران  عیدی می دادند . در روز اول سال مردم زود از خواب برمی خواستند ،  به کنار نهرها و قناتها و خود را می شستند و به یکدیگر آب می پاشیدند و شیرینی تعارف می کردند . صبح قبل از آنکه کلامی  گویند ، شکر یا عسل می خورند و برای حفظ بدن از نا خوشی ها و بدبختی ها روغن به تن می مالیدند.
اما
  نوروز ،  پس از مرگ جمشید  نیز به حیات خود  ادامه  داد .  در معنا  ، نوروز ، از   هجمه ها و حمله های یونانیان ، اعراب ، ترکها ومغول ها جان به در برد . و نوروز ثابت کرد که مهم ترین  جشن  فرهنگی  میلیون ها  ایرانی است که در درون ایران  زندگی می کنند

 هفت سین

هفت سین ، هفت واژه که با حروف  « سین » شروع می شوند نیز از سنت های جالب نوروز است . در زمان امروز ، هفت سین مشخصاً معانی استعاره ای خاص خود را دارد : سمنو ، جوانه های گندم که طی مراسم خاصی پخته می شود . سیب ، سنجد ، سیر . زرتشتیان ،  اوستا  ، کتاب  مقدس  آسمانی  خود را در رأس  سفره  هفت سین  قرار  می دهند . تخم مرغ های رنگین ، گلاب ، سکه ، طلا ، ماهی قرمز در آب ، آینه ، شمع و هر یک از این موارد سمبل و نماد تولد دیگر باره بهاران است . در اساطیر  ایرانی در ارتباط با نوروز ،  جوانه ی گندم  و عناب ،  نشانه و سمبل   زایش دیگر باره بهاران است و سبزی ، سکه ، و سرکه سمبل و نماد افکار نیک ، کردار نیک ، خدا پرستی ، نیک بختی ، جاودانگی و داد و دهش است که به باور زرتشتیان ، زرتشت پیامبر، آنها را از جمله صفات اهورا مزدا دانسته است .

به نقل از سایت: http://www.yataahoo.com

مراسم چهارشنبه سوری

یکی از آداب و مراسمی باستانی ایرانیان کهن که همچنان در فرهنگ و تمدن این گستره دارای جایگاه ویژه و مفاهیم ژرف و پایداری می باشد، مراسم «چهارشنبه سوری» (Cahar sumbat) است.
این جشن و سرور ملی در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است که هماره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.


هرچند که چهارشنبه سوری شاید آمیزه ای از مراسم مختلف یا تطور یافته در گستره زمان باشد. ولی در هر حال اکنون به عنوان یک سنت دیرینه و پایدار می باشد که بصورت یک جشن و شادمانی در شب آخرین چهارشنبه سال کهنه و در طلیعه ی سال جدید برگزار می گردد. به این صورت که در واپسین روزهای سال و ایّام تدارک برنامه های عید باستانی نوروز، اقشار مختلف شهروندان ایرانی بویژه جوانان و کودکان از دمدمه های غروب آخرین چهارشنبه در کوچه و پس کوچه های هرکوی و برزن، آتشی روشن می کنند و آنگاه با نشاط و سرور وصف ناپذیری شعر معروف:


زردی من از تو ، سرخی تو از من
      غم برو شادی بیا ، نکبت برو روزی بیا


را که در حقیقت نماد خداحافظی از بیماری، ناتوانی، غم و غصه و همچنین پیوستن به زندگی تازه و پویا، در آغوش گرفتن نشاط و شادمانی و... می باشند. بر زبان جاری ساخته و با هلهله و شادی، پرش از روی شعله های زرد و سرخ آتش را به نجوا می نشینند.
یکی از پژوهشگران در مورد فلسفه آتش افروزی شب چهارشنبه در ایران باستان می نویسد:
«در ایران باستان شب چهارشنبه سوری در بالای قصر سلطنتی و یا کاخهای بزرگ شهر خرمنی از آتش روشن می کردند و دیگران نیز بنا به پیروی از آنان، بالای بام خود آتش روشن می نمودند. ...
[آنها] آتش را بدان جهت روشن می کردند که معتقد بودند، تمام بدیها و سیاهی ها را درآتش افکنده و می سوزاندند. و از روی آتش می پریدند و می گفتند: سرخی تو از من، زردی من از تو. منظور از سرخی کردار نیک و منظور از زردی کردار زشت و ناپسند است.
همچنین در مورد کیفیّت اجرای مراسم در زمان هخامنشیان می افزاید: ... خرمنی از آتش را به سه کوپه تقسیم می کردند و با همان روش، بنام (آسمان، آذر و آبان) که سه فرشته مقرّب خدا هستند، می پریدند. پس از آن آتش [را] به هفت قسمت کرده و بنام هفت امشاسپند، از روی آنها می پریدند.)2
شایان ذکر است که علاوه بر آتش افروزی ، مراسم دیگری نیز همچون: کوزه شکنی، فال گوش ایستادن، شال اندازی، بخت گشایی و... در این شب خاطره انگیز اجرا می کردند که هرکدام دارای خصوصیّات جالبی می باشند.
مثلاً در مورد اجرای مراسم کوزه شکنی که هنوز هم کماکان در بین جوامع روستایی رواج دارد، در کوزه کهنه ای مقداری آب ریخته و از بالای بام بر زمین می اندازند و معتقدند که آب کوزه باعث روشنایی و فراخ روزی می گردد.
به هرحال مراسم شادی آفرین چهارشنبه سوری که همچون معدود آیینهای ملی ایرانیان باستان، ضمن گذر از روزگاران درازی بدست ما رسیده است. اینک به عنوان یک شادی قبلی جهت استقبال از جشنهای نوروزی، پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید را نوید می دهد.
اما همان طوری که قبلاً اشاره گردید. اینکه چرا در شامگاه آخرین چهارشنبه سال کهنه، پرش از روی آتش را بر می گزیده اند، و یا اصولاً چرا در این شب افروختن آتش و پریدن از روی آن معمول گشته است؟ اقوال و عقاید جالب و قابل توجه ای مطرح است که به چند مورد اشاره می گردد:
جاحظ علامه ی بصری و مؤلّف کتاب (المحاسن و الضداد) در قرن سوم هجری معتقد است که: (... ایرانیان آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه میانداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار بماند.)3


مؤلف (فرهنگ مردم) نیز به نقل از (هوشنگ پور کریم) نوشته است : (این آیین ( چهارشنبه سوری ) از آن جهت به غروب آخرین سه شنبه موکول شده است که قبل از اسلام زردشت، با رسیدگی حسابهای گاهشماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بود که تحویل سال به سه شنبه ای مصادف شد که نیمه ی آن شب تا ظهر جزئی از سال کهنه و نیمه ی بعد از ظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نیمه ی شب همان روز می دانستند.
بنابر این فردای آن، سه شنبه را نوروز شناخته و شبش را مطابق معهود جشن گرفته و آتش افروختند و از آن پس، آن شب را چهارشنبه سوری قرار دادند.
به یک عقیده ی دیگر، ایرانیان مراسم آتش افروزی در آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار دادند تا از عقیده ی اعراب تأسّی کرده باشند که روز چهارشنبه یا (یوم الاربعاء) را شوم و نحس میدانستند.
در مورد وجه تسمیه چهارشنبه سوری ‌‌[نیز] عقیده دارند که به مناسبت آتش افروزی در آن شب را (سور) سرخ نامیده اند)7
در همینجا مناسبت دارد به نظر و عقیده ی یکی از محققین معاصر توجه داشته باشیم که ایشان معتقد است، گروهی از مورخین به این مراسم باستانی ایرانیان جنبه اسلامی داده و منشأ آن را به قیام مختار ثقفی نیز نسبت می دهند.

در روایتر دیگر بیان شده است که:

 دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.

در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."

"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."

"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."

بخش کردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یک شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.

"سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است .

به هر تقدیر مراسم چهارشنبه سوری که در تاریخ و فرهنگ پر بار ایرانی هماره به عنوان یک جشن پیش قراول استقبال از عید نوروز، ایفای نقش نموده و در رگ حیات روزگاران درازی جریان داشته است. ولی در این عصرشاید بخاطر گسترش زندگی ماشینی و عدم دسترسی به ابزار برگزاری مراسم فوق همچون هیمه، کوزه و... در مجامع شهری، بویژه در مجموعه های آپارتمان نشینی، حتی چهره ی نمادین خود را نیز با دشواری حفظ می نماید.

مراسم چهارشنبه سوری

 

بوته افروزی

در ایران رسم است که پیش از پریدن  آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب  آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها  را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های  افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند  و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی  می خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من

غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

 

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"

هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به  ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود  تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده   نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود  ببرد. جاحظ علامه ی بصری و مؤلّف کتاب (المحاسن و الضداد) در قرن سوم هجری معتقد است که: (... ایرانیان آتش افروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه میانداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار بماند.)

مراسم کوزه شکنی

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین  می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم  به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.   مراسم کوزه شکنی که هنوز هم کماکان در بین جوامع روستایی رواج دارد، در کوزه کهنه ای مقداری آب ریخته و از بالای بام بر زمین می اندازند و معتقدند که آب کوزه باعث روشنایی و فراخ روزی می گردد.

 

همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر )  به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت.

 

فال گوش نشینی

زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

 

قاشق زنی

 

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

 آش چهارشنبه سوری

خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال (آش ابودردا) یا (آش بیمار) می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.

 

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

 

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.

 

گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.

پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند.

مراسم دیگری مانند  توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد.

 


 
به هر تقدیر مراسم چهارشنبه سوری که در تاریخ و فرهنگ پر بار ایرانی هماره به عنوان یک جشن پیش قراول استقبال از عید نوروز، ایفای نقش نموده و در رگ حیات روزگاران درازی جریان داشته است. ولی در این عصرشاید بخاطر گسترش زندگی ماشینی و عدم دسترسی به ابزار برگزاری مراسم فوق همچون هیمه، کوزه و... در مجامع شهری، بویژه در مجموعه های آپارتمان نشینی، حتی چهره ی نمادین خود را نیز با دشواری حفظ می نماید..

تحریف آیین چهارشنبه سوری

 

یافته های پزوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود .

 

بهتر است بگوییم ، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند.

چهارشنبه سوری و ...

باسلام

ببخشید از اینکه خیلی دیر به روز میشم که اون هم بعلت کار فوق العاده زیاد در این روزهای پایانی سال ، امیدوارم روزهای خوب و خوشی داشته باشید .

یک دسته از جشن‌های اقوام آریایی، جشن‌های آتش است که از میان دو جشن سده و جشن چهارشنبه سوری از شهرت بیشتری  دارد. جشن آذرگان و جشن شهریورگان نیز از جشن‌های آتش بوده‌اند که فراموش شده‌اند.
جشن سوری یا چهارشنبه سوری که اینک در شب چهارشنبه آخر سال با مراسم و آداب ویژه‌ای برگزار می‌شود، یکی از جشن‌های پرشکوه و سرشار از مراسم و شعایر بوده است.
شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد.
هاشم رضی
  در کتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد:" ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌کردند.
اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌کوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند."
یکی از مراسم قابل توجه در شب چهارشنبه سوری و سایر مراسم زرتشتیان، فراهم آوردن آجیل مشکل گشاست. زرتشتیان به این آجیل هفت مغزینه لرک می‌گویند.
این آجیل که به آجیل گهنبار هم معروف است شامل هفت مغزینه یا میوه خشک است: پسته، بادام، سنجد، کشمش، گردو، انجیر و خرما که گاهی در لابه‌لای این آجیل تکه‌های کوچک نبات و نارگیل هم دیده می‌شود. این آجیل در مراسم مختلف زرتشتیان از جمله: آفرین گان‌ها، گهنبارها، جشن‌خوانی، جشن‌نوزادی و در مراسم سدره پوشی و سایر اعیاد به مدعوین داده می‌شود
.

امیدوارم سالی پر از انرژی و چهارشنبه سوری خوب و سالمی داشته باشید .  

15 روش برای تاثیر گذاری و متقاعد کردن دیگران

نویسنده: آرمند

فـکــرش را بکنید که نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که میـخواستید متقاعد به انجام کارهای دلـخواهتان می کردید. غیرممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آنقدرها هم که فکـر مـی کنـیـد سخت نیسـت. افـراد زیـــادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیرو امـوراتـشان را مــی گذرانند. مـتـدهـایـشـان بــسیــار سرراست است.

وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستور بدهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روانشناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید. در این مقاله می خواهیم راه هایی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید.

زمینه سازی کنید و برنامه بچینید
قبل از تعیین مورد، خیلی مهم است که طبیعت و ذات فرد مقابلتان را بفهمید. این کار دو مزیت دارد:

1-  می توانید با آنها همدلی کرده و یک رابطه ی احساسی برقرار کنید.

2- بهتر می توانید استدلالات خود را بیان کنید و به آنها ثابت کنید که نظرات شما درست تر از مالِ آنهاست.

بعد از آن از راه های زیر استفاده کنید.

راه های متقاعد کردن دیگران

1-  اعتماد آنها را جلب کنید
مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظراتشان را تغییر دهند هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آنها یکی از مهمترین قدم ها میشود. باید به آنها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید تسلط کامل روی صحبت های خود داشته باشید.

 

2-  نقطه ی مشترک پیدا کنید
افراد زیادی در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبین خود نشان دهید که افکار و ایده های شما با مال آنها سازگار است. باید خودتان را جای آنها بگذارید، نگرانی های آنها را بفهمید و نسبت به احساساتشان همدردی نشان دهید.

3-  خوب ساختار بندی کنید
هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله باید ساختاری روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاری ها است. وقتی دلایل اینکه چرا مردم باید به شما گوش بدهند را لیست کنید، مهمترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگانتان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.

4-  هر دو جنبه را به آنها نشان دهید
هر دو جنبه ی مثبت و منفی نظراتتان معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. حقه ای که اینجا باید بزنید این است که روی جنبه های مثبت را بیشتر تاکید کنید. توضیح دهید که چطور جنبه های بد نظراتتان آنقدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آنها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچوقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبین این مسئله را متوجه شوند که آنها را فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد. و هیچوقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.

5-  منافع شخصیشان را به آنها یادآور شوید
وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده به آنها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آنها دارید. چون آنچه از این نظر گیرِ آنها می آید آن چیزی است که همه به آن فکر می کنند. برای انجام این مسئله ابتدا باید نیازهای مخاطبینتان را دریابید. توجه آنها را با گفتن نیازهایشان جلب کرده و به آنها بگویید که چور می توانید آنها را راضی کنید.

6-  به نفس آنها بپردازید
به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران--اگر درست انجام شده باشد. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبینتان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهایشان باشد و چه مشغولیاتشان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آنها را شناخته اید. با این کار آنها میل بیشتری به شنیدن حرفهایتان خواهند داشت.

7- از مراجع استفاده کنید
همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسی چیزی در مورد موضوعی بگوید، حتماً حرف درستی زده است. حرف های خود را با حرف های متخصصین و کارشناسان مربوطه تطبیق دهید.

8-  رضایت و موافقت عمومی را کسب کنید
اکثر افراد تحت تاثیر کارهای دیگران هستند. کاری که باید بکنید این است که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثال هایی بزنید که چطور ایده ها و نظراتتان جاهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.

9-  زمانبندی خوبی داشته باشید
برای خوب زمانبندی کردن نیاز به حس ششم دارید. هیچوقت موقعی که افراد زیر استرس و فشارهای روحی هستند سراغشان نروید. وقتی سراغ آنها بروید که راحت بتوانند به حرفهایتان گوش دهند.

10- منحصر به فرد باشید
این یک قانون است، هر چیزی که تک تر و منحصر به فرد تر است، قیمت بالاتری هم دارد. خودتان و ایده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهید. با این کار شنونده هایتان بیشتر خواهند شد. این کار را می توانید با نشان دادن اینکه اطلاعات و معلومات زیادی در مورد مسئله دارید انجام دهید.

11-  بی پروا باشید و اعتماد به نفس داشته باشید
ممکن است همه جا برای انجام هر کاری این توصیه را شنیده باشید. بله، چون واقعاً مسئله ی مهمی است. شما خود باید به عقاید و نظراتتان ایمان داشته باشید تا بتوانید دیگران را هم متقاعد به قبول آنها کنید.

12-  جالب و دلچسب باشید
وقتی با یکنواختی صحبت کنید، کم کم شنونده هایتان را از دست خواهید داد. باید با انرژی و جالب صحبت کنید، نشان دهید که خودتان هم از نظراتتان به هیجان آمده اید.

13-  معقول باشید
مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روی منطقشان کار کنید. منطق در کار بسیار مهم است. سخنرانیتان باید قالبی معقول داشته باشد.

14-  سیاست به خرج دهید
با شنوندگانتان همان طوری باید رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنید و سر آنها داد نکشید و صدایتان را هرگز بالا نبرید. مهمتر اینکه، کاری نکنید که احساس نادان بودن به آنها دست دهد. به یاد داشته باشید که شما می خواهید با آنها گفتگو کنید نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبینتان نباید فراموش شود.

15-  فروتن باشید
کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهید شد، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.

پس انداز کنید...
یکی از موفق ترین سیاست مداران، اندرو یانگ، می گوید: "تاثیر گذاری مثل یک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش می آید." بدانید که قدرت خود را کجا و چطور استفاده کنید. با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید.

8 روش برای القاء مثبت گرایی

نویسنده: سوده

وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، کلین پاول، در گفته های خود اظهار می دارد: "خوش بینی مداوم یکی از ضروریات زندگی است." این یکی از 13 اصلی است که او در کتاب خود با نام "سفر آمریکایی من" آورده است.

به دلیل حس مثبت گرایی که پاول در وجود خود داشت افراد مختلف در زمینه کاری خیلی سریع نسبت به او جذب می شدند. با بیان این مطلب که مثبت گرایی یکی از ضروریات زندگی است می توان به راحتی اعتماد و امید را به فرد مقابل انتقال داد.

همه می دانیم که از طریق مثبت گرایی به راحتی می توانیم به سمت موفقیت سوق پیدا کنیم، اما آیا شما یک حس مثبت دائمی را نسبت به فضای بیرون از خود به نمایش می گذارید؟

در این قسمت نکاتی را به شما آموزش می دهیم که با به کارگیری آنها به راحتی بتوانید انرژی مثبت خود را به دیگران نیز انتقال دهید.

1- سلام و احوالپرسی با همکاران
شاید به نظرتان سلام و احوالپرسی با همقطاران یک امر بدیهی باشد، اما آنقدرها هم که شما تصور می کنید پیش پا افتاده نیست. این کار چند لحظه بیشتر وقت شما را نمی گیرد اما در عوض باعث می شود که در نظر دوستان و همکارانتان فرد خوش مشرب، جالب، و به یادماندنی جلوه کنید.

من در طول زندگی شغلی خود هم شغل های تمام وقت داشتم و هم به عنوان مشاور برای شرکتهای بسیاری در شهرهای بزرگ و مختلفی فعالیت داشتم. خیلی از افراد را میدیدم که با سر پایین و چهره ترشرویی رفت و آمد می کردند. یادم می آید یک بار برای شرکتی مشاوره می کردم. مدیر امور مالی هر روز صبح که می آمد مستقیم به سمت دفتر خود می رفت و حتی یک لحظه هم توقف نمی کرد که به افرادی که بر سر راهش قرار دارند نیم نگاهی بیندازد. حتما تا به اینجا خودتان متوجه شده اید که او یکی از افرادی بود که هیچ کس به او علاقه ای نداشت. شاید کار او با اعداد و ارقام قابل ستایش بود اما در روابط خود با مردم یک فاجعه بود.

2- لبخند
این کار هم شاید بدیهی باشد اما افراد بسیار کمی هستند که در زمینه شغلی این کار را انجام می دهند. زمانی که مشغول صحبت کردن با کارکنان هستید و یا در حال سخنرانی می باشید اجازه دهید هر چند وقت یکبار لبخندی بر روی لبانتان بنشیند. آنقدرها هم که فکر می کنید کار دشواری نیست. با مشاهده یک لبخند گرم هر کسی احساس بهتری هم نسبت به خود و هم نسبت به شما پیدا می کند.

به عنوان مربی ارتباطات من مدیران و کارفرمایانی را دیدم که به صورت خود یک ماسک می زنند و زمانی که در حال صحبت کردن با خدمه، کارکنان و همکارانشان هستند به سختی چهره هایشان تغییر می کند. اما موفق ترین مدیران کسانی هستند که اعتماد به نفس کامل داشته، از زندگی خود لذت ببرند و از اینکه در زمان مناسب لبخند ملیحی بر لبان خود آورند هیچ ترسی به دل راه نمی دهند.

3- تحسین و تشکر
سعی کنید به طور روزانه از افراد تشکر کنید. کسانی که کارهایشان را دور از انتظار انجام می دهند مستحق تشکر و تمجید شما می باشند. البته اگر این کار را در حضور سایرین انجا دهید که دیگر کارتان حرف ندارد!

ریچارد برنشن، مدیر یک موسسه اقتصادی که به دلیل شور و اشتیاق زیادش در کار مـعـروف شـده بـود در طـی مصاحبه خود با مجله "ثبت شرکت ها" به خبرنگار گفته بود "تعریف کردن از دیگران باعث می شود آنها رشد کنند، و انتقاد باعث می شود که ریشه تمام خلاقیت ها خشک شود." اغلب افراد به این دلیل که درآمد بالاتری داشته باشند شغل های خود را ترک می کنند و اولین دلیل استعفا نیز همین مورد می باشد. اما کنار آمدن از کار فقط به خاطر مسائل مالی نیست، عده دیگری از افراد نیز هستند که به این دلیل که به اندازه کافی تایید نشده و سایرین آنها را به رسمیت نمیشناسند مجبور می شوند که شغل خود را عوض کنند. یک رءیس شرکت که جزء میلیونرها هم هست "اسکات کوک" روزی به من گفت: " مردم به چیزی فراتر از حقوق سر ماه نیاز دارند" این گفته کاملا صحت دارد. افراد پایین مقام تر می خواهند که احساس کنند کارشان مفید است و از دید سازمان و کارفرمای خود افراد ارزشمندی هستند.

4- با همه به خوبی رفتار کنید
سعی کنید هر روز صبح در محل کار خود یک کار زیبا و دلپسند را در مورد یکی از همکاران خود انجام دهید به ویژه آنهایی که مقام پایین تری نسبت به شما دارند. برای مثال پیام تشکری برای آبدارچی که چای و شیرینی جلسه امروز را درست کرده بفرستید.

اگر فکر می کنید دیگران کارهای شما را زیر نظر ندارند من یک خبر برایتان دارم. مدیران، همقطاران و افراد پایین رتبه همه و همه چشم به کارهای شما دوخته اند و مرتبا در حال ارزیابی رفتار شما هستند. زمانی که سرمایه دار بزرگ "برنسن" را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کرده بودن او صورت خود را آراسته بود و روی سر خود موی مصنوعی گذاشته بود، درست مثل اینکه قصد دارد در یک مسابقه زیبایی شرکت کند. او به شدت بر روی این امر تاکید می کرد و اظهار می داشت که از این طریق می توان تشخیص داد که افراد با اطرافیان خود چگونه برخورد می کنند و برای آنها در چه حد ارزش قائل هستند.

5- خونسردی خود را حفظ کنید
زمانی که مسائل جزئی بر وفق مراد شما پیش نرفت نباید به سرعت از کوره در روید و بگذارید چنین مواردی خونسردی شما را از بین ببرند. از یک زبان مثبت و خوش بینانه در گفته های خود استفاده کنید و حرکات بدن خود را کنترل کنید. به عبارت دیگر با سرعت به سمت جلو و عقب راه نروید و انگشتان و دستان خود را به هم نفشارید. محکم و استوار باشید و با قاطعیت صحبت کنید!

من روزی این شانس را پیدا کردم که با یکی از قهرمانان واقعی ارتش، مردی که شخصیتی شبیه به آنچه در فیلم های سینایی می بینید داشت. فرمانده ارشد "مت اورسمن" گفت که رهبران و فرماندهان باید در یک جو مملو از اعتماد به نفس زندگی کنند. یک رهبر بدون توجه به اتفاقاتی که در اطراف او در حال رخ دادن است،   باید محکم و استوار " مثل یک کوه" بر سر جای خود بایستد. او می گوید حتی اگر راه حل مشکلی در همان لحظه به ذهنتان نمی رسد باز هم باید خونسردی خود را حفظ کنید و به دیگران القا کنید که همیشه کنترل تمام امور را به دست خود دارید. در چنین شرایطی آن جو اعتمادی که قبلا در مورد آن با شما صحبت کردیم به حقیقت میپیوندد. زمانی که در شرایط فشار خوش بین باشید می توانید تاثیر بی نهایت مثبتی را در ذهن دیگران از خود بر جای بگذارید. در جریان 11 سپتامبر، شهردار نیویورک "رادولف گالیانی" به عنوان یکی از افرادی که تسلط کاملی بر نفس خود دارد شناخته شد. او آنچنان تاثیری بر روی مردم گذاشت که تا به حال هیچ کجا دیده نشده بود. یکی از افرادی که تحت تاثیر شدید او قرار گرفته بود " اپرا وینفری" بود. اپرا در مورد او اینچنین می نویسد: "در روزهایی که برای همه سخت بود، او آنچنان اعتماد به نفسی داشت و آنچنان محکم و پر صلابت به خانواده های بازمندگان قوت قلب می داد که مردم به او لقب شهردار آمریکا دادند."

6-  e-mailهای خود را شخصی (personalized) کنید
زمانی که شما برای کسی نامه الکترونیکی می فرستید هیچ کس نمی تواند ظاهر و یا حرکات شما را ببیند، به همین دلیل به راحتی می تواند شما را یک فرد رک، متکبر و خودخواه تصور کند. به همین دلیل چند ثانیه بیشتر وقت بگذارید و نامه های را شخصی کنید.

به این مثال توجه کنید؛ به جای اینکه بنویسید "من گزارش را تا ساعت 2 بعد از ظهر می خواهم" از این جمله استفاده کنید "مهم است که گزارش شما امروز آماده شود، اگر آنرا تا اخرین مهلت "2 بعد از ظعر" به ما تحویل دهید، ممنون خواهیم شد." آیا به نظر شما دومی بهتر نیست؟ البته شاید کمی دارای اطناب و درازگویی باشد و معمولا نامه های ادارای باید مختصر و مفید باشند. اما اگر به دقت نگاه کنیم متوجه می شویم که آنقدرها هم که فکر می کردیم طولانی نیست و گذشته از آن می توانید از این طریق ارتباط خوبی را با خدمه خود برقرار کنید.

7- خیلی زود جلوی مشکلات را بگیرید
خیلی سریع باید راه حل مشکلات را پیدا کنید، به ویژه آن دسته از مسائلی که باعث بروز جر و بحث و دعوا می شوند. اگر شما سرپرست بخشی هستید وظیفه سنگین تری نسبت به حل مشکلات دارید. اگر یکی از کارمندان به شما خبر داد که یک خدمه مشغول انجام امور غیر اخلاقی است حرف او را جدی بگیرید. در مورد او تحقیق و پرس و جو کنید، با شخص مورد نظر گفتگو کنید و تمام مواد را ثبت و ضبط کنید! با این کار شما به عنوان شخصی که به مشکلات اجازه رشد نمی دهد شناخته خواهید شد.

رهبران موفق همیشه به سرعت مشکلات و موانع مختلف را بررسی کرده و در رفع آنها کوشش می کنند. به خاطر می آورم که در یک شرکت بیشتر کارمندان ایمان خود را به کارفرمای خود از دست داده بودند. پشت سر هم غیبت می کردند، همیشه در حال شایعه پراکنی بودند و با هم دست به یقه می شدند. کارفرما که مکررا از حضور در بین آنها خودداری می کرد، کنترل خود را در امور مختلف از دست داده بود و چیزی نگذاشت که هیچ فایده ای برای شرکت نداشت و پس از چندی شغل خود را از دست داد.

8- دور هم جمع شوید
کارمندان دوست دارند احساس کنند که شما به آنها و زندگی شخصی شان اهمیت می دهید. آنها را بعد از کار به مهمانی دعوت کنید و یا با هم به یک مسابقه بیس بال بروید. این کار خوش نیتی شما را به همکاران، خدمه و کارمندانتان ثابت می کند.

امتحان کنید: یک مهمانی کوچک و خودمانی ترتیب دهید، به همکارانتان mail بزنید و آنها را برای نهار به اتاق کنفرانس دعوت کنید. حتما نباید یک مهمانی بزرگ بگیرید. دور هم جمع شدن های کوچک و خودمانی باعث می شود کارکنان با هم اتحاد بیشتری پیدا کنند.

برای رسیدن به موفقیت، مثبت باشید
بالارفتن از پله های موفقیت شغلی نیازمند کمک دیگران نیز می باشد. رهبران حرفه ای و موفق کسانی هستند که بتوانند در میان همکاران و کارمندان خود شور و اشتیاق ایجاد کنند. اگر تنها مثبت فکر کنید کافی نیست، بلکه باید مثبت زندگی کنید.

10 روش برای از بین بردن خستگی کار

نویسنده: آرمند

کاری را به تازگی آغاز کرده اید ولی احساس خستگی می کنید. چه اولین کار شما باشد و چه شغلتان را تغییر داده باشید، به هر حال وارد این حرفه شده اید و احساس می کنید گیر افتاده اید. کارها به نظرتان ملالت آور، خسته کننده و تکراری می آید و زمانتان را نمی توانید آنطور که دوست دارید بگذرانید.

قبل از اینکه برگه ی استعفای خود را امضا کنید، مدتی وقت صرف کنید و به درستی درمورد کارتان فکر کنید. فرصتی هم به این کار بدهید. شاید آنقدرها هم که فکر میکردید خسته کننده نباشد.

راه حل های کوتاه مدت

1-  کارهای روزانه تان را یادداشت کنید
همه ی کارهایی را که تا قبل از اتمام زمان کاری می بایست انجام دهید یادداشت کنید. و با انجام هر کار کنارش تیک بزنید. با این کار زمان برایتان سریعتر می گذرد و شما از کارهایی که انجام داده اید به خوبی اطلاع می یابید. این کار در مواقعی هم که اطرافیان می گویند شما سریعتر از سایر کارمندان کار نمی کنید بسیار کمک کننده است زیرا نشان می دهد که کارهایتان را کامل و به سرعت انجام داده اید.

2-  طالب کار بیشتری باشید
با رئیس خود رک و راست باشید و از او کار بیشتری طلب کنید و مسئولیت های خود را بیشتر کنید. اگر در شرکت شما کارها به صورت گروهی انجام می گیرد، می توانید کارهایتان را با همکارانتان جابه جا کنید. یا اینکه به همکارانتان در انجام کارها کمک کنید. اما همیشه مراقب باشید که همکارانتان با انداختن کارهایشان گردن شما سوء استفاده نکنند. حتماً در این مواقع رئیس را در جریان کارها بگذارید.

3-  برای کارهایی که در حیطه ی مسئولیت شما نیست هم داوطلب باشید
در کمیته ی اجتماعی شرکتتان نام نویسی کنید. با این کار می توانید در کارهای فوق برنامه هم شرکت داشته باشید که شما را سرگرم نگاه خواهد داشت. در هر زمینه ای که می توانید، استعدادها و مهارت هایتان را نشان دهید.

4-  به کارهایتان ارزش دهید
به رئیس خود نشان دهید که چه توانایی هایی دارید. برای این منظور، کارهای اضافه بر سازمان انجام دهید. اما نه طوری که رئیس فکر کند قصد خودنمایی دارید. این کارها را بدون اینکه کسی از همکارانتان متوجه شود انجام دهید، فقط رئیس از این کار اطلاع داشته باشد. بعد که رئیس با پیشنهادتان موافقت کرد، چند روز بعد کار را به او تحویل دهید. با این کارها می توانید توانایی ها و علاقه خود را بالاتر برده و خستگی و بیحوصلگی را از خود دور کنید.

5-  ابتکار به خرج دهید و کار جدیدی را شروع کنید
همیشه شروع کننده شما باشید. پیشنهاد کارها و پروژه های جدید بدهید. این مطالب را با دست اندرکاران مربوطه در میان بگذارید. هدفتان این باشد که علاقه ی خود را به کار کردن نشان دهید، اما نگذارید دیگران بد به شما نگاه کنند و فکر کنند با این کارها قصد خودنمایی دارید.

6-  دیدگاهتان را درمورد کارتان تغییر دهید
در هر پستی که کار می کنید، سعی کنید نگاه خوبی به کارتان داشته باشید. کار خود را دست کم نگیرید. اگر در قسمت اینترنت شرکت هستید، خود را رابط حیاتی به زنجیره ی ارتباطات بدانید. اگر در قسمت جوابگویی به تلفن ها هستید، خود را یکی از موثرترین افراد اداره بدانید که رضایت مشتریان را جلب می کند. در هر پستی، نقش خود را در پیشبرد اهداف شرکت موثر بدانید. با این طرز تفکر کار خود را بهتر انجام خواهید داد و به سرعت ترفیع پیدا می کنید.

7-  از زمان استراحتتان بهترین استفاده را ببرید
اگر می بینید که کار باعث خستگیتان شده است، کمی استراحت کنید. همراه چند تن از دوستان به کافه تریای شرکت رفته و چای یا قهوه ای بنوشید. از ساعات استراحت خود نهایت استفاده را ببرید تا خستگیتان را کاملاً از تنتان بیرون کند و بتوانید دوباره با انرژی کارتان را دنبال کنید.

راه حل های طولانی مدت

8-  در مورد شرکت محل کارتان بیشتر بدانید
سعی کنید اطلاعات بیشتری در مورد شرکت کسب کنید. از همکارانتان در این زمینه سوال کنید. از روابط شرکت آگاهی پیدا کنید. همکارانتان را بشناسید و از سیاست ها و خط مشی شرکت آگاهی یابید.

9-  آموزش های خود را بالاتر ببرید
از حالت یکنواخت همیشگی بیرون بیایید و دانش خود را در زمینه ی حرفه تان بالاتر ببرید. همینطور که از نردبان ترقی بالا می روید، زمان برایتان لرزش زیادی پیدا می کند. بنابراین سعی کنید معلومات و علم خود را در کاری که انجام می دهید افزایش دهید.

10-  مربی داشته باشید
در هر مرحله ای از کارتان، خوب است که برای خود مربی پیدا کنید تا شما را در انجام کارهایتان راهنمایی کند. او می تواند به شما کمک کند تا این صنعت را بهتر درک کنید و در کارتان موفق تر باشید.

هشیار باشید و مثبت فکر کنید
هر کس باید در جایی شروع کند. ممکن است از خود انتظار داشته باشید که کاری مهمتر و چالش برانگیزتر داشته باشید اما شکایت نکنید. از منفی بافی در مورد کارتان دوری کنید، و سعی کنید که بهترین استفاده را از موقعیت فعلیتان ببرید. آگاهی هایتان را افزایش دهید و مهارت هایتان را توسعه دهید. در حد توانایی هایتان کار کنید و به زودی خواهید دید که خستگی و ملالت ناپدید می شود.