دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

چگونه در محیط کار بر دیگران اثر مثبت بگذارید؟

مثبت گرایی و اثر مثبت گذاشتن بر افراد یکی از ضروریات زندگی است که موجب می شود به راحتی اعتماد و امید را به فرد مقابل انتقال دهید. برای اثر مثبت گذاشتن بر افراد چند راهکار ساده وجود دارد که می توانید با بکار گرفتن آنها انرژی مثبت خود را به دیگران سرایت دهید. این راهکارها به قرار زیرند:

1- با همکاران، سلام و احوالپرسی کنید.

شاید به نظر برسد که سلام و احوالپرسی با همکاران یک امر بدیهی باشد، اما آنقدرها  هم که شما تصور می کنید پیش پا افتاده نیست . این کار چند لحظه بیشتر وقت شما را نمی گیرد اما درعوض باعث می شود که در نظر دوستان و همکارانتان فرد جالب،               به یاد ماندنی و خوش برخوردی جلوه کنید.

2- هرچند وقت یکبار لبخند بزنید.

این کار هم شاید از نظر شما بدیهی باشد، اما افراد بسیار کمی هستند که در زمینه شغلی این کار را انجام می دهند. زمانی که مشغول صحبت کردن با همکاران هستید و یا در حال سخنرانی می باشید اجازه دهید هرچند وقت یکبار لبخندی بر لبانتان هویدا شود. آنقدرها هم که فکر می کنید کار دشواری نیست. با مشاهده یک لبخند گرم هرکسی احساس بهتری هم نسبت به خود و هم نسبت به شما پیدا می کند.

3- به تحسین و تشکر از دیگران بپردازید.

سعی نمائید به طور روزانه از کسانی که کارشان را درست انجام می دهند تشکر و قدردانی کنید. البته این کار اگر در حضور سایرین باشد اهمیت آن بیشتر می شود.

شاید این تصور وجود داشته باشد که افراد فقط به دلیل داشتن  درآمد بالاتر شغل خود را ترک می کنند، ولی در واقع بسیاری از ترک شغل ها به این خاطر است که افراد احساس می کنند در محل کار خود به اندازه کافی مورد تایید قرار نگرفته اند و سایرین آنها را به رسمیت نشناخته اند. این نکته بیانگر آن است که افراد به چیزی بیش از حقوق نیاز دارند. آنها می خواهند احساس کنند که کارشان مفید است و از دید سازمان، مدیر و همکاران خود افراد ارزشمندی هستند.

4- خوشرویی خودتان را حفظ کنید.

زمانی که بعضی از مسائل بر وفق مراد شما پیش نمی رود به سرعت از کوره در نروید. از یک زبان مثبت و خوش بینانه در گفته های خود استفاده کنید و حرکات بدن خود را کنترل نمایید.

وقتی با مشکلی روبرو می شوید حتی اگر راه حل مشکل در همان لحظه به ذهنتان نمی رسد بازهم باید خونسردی خود را حفظ کنید و به دیگران القاء نمایید که کنترل امور را در دست دارید.

5- در نامه های اداری برای مخاطبان خود ارزش قائل شوید.

به این دو جمله توجه کنید:

« من گزارش را تا ساعت 2 بعد از ظهر می خواهم».

« مهم است که گزارش شما امروز آماده شود. اگر آن را تا پایان وقت اداری به ما تحویل دهید، ممنون خواهم شد».

آیا به نظر شما جمله دوم بهتر نیست؟ البته شاید دیدگاهتان این باشد که نامه های اداری باید مختصر باشند. اما اگر به دقت نگاه کنیم متوجه می شویم که آنقدرها هم که فکرمی کنیم طولانی نیست و گذشته از آن ، از این طریق می توانید ارتباط خوبی با همکاران خود برقرار کنید.

6- بامشکلات به سرعت مواجه شوید.

وقتی مشکلی در محیط کارتان رخ می دهد بسرعت با آن روبرو شوید و به حل مشکل بپردازید. نگذارید ریشه و پایه پیدا کند، بطوریکه نتوانید آن را رفع نمایید. مثلاً در یک شرکت، کارمندی عالیرتبه وجود داشت که همکاران به او اعتمادی نداشتند لذا پشت سر وی غیبت کرده و به شایعه پراکنی می پرداختند، ولی شخص مذکور نسبت به این امور بی توجه بود و از حضور در بین همکاران و رفع مشکل پرهیز می کرد. چیزی نگذشت که دامنه این غیبت ها و شایعات آنقدر گسترده شد که شرکت احساس کرد به این کارمند عالیرتبه نیاز ندارد و در نتیجه او بزودی شغل خود را از دست داد.

نکته آخر:

برای موفقیت در شغل هر فرد نیاز به کمک دیگران دارد. افراد حرفه ای و موفق کسانی هستند که بتوانند در میان همکاران خود شور و اشتیاق بوجود آورند و بر آنها اثر مثبت بگذارند. لذا فقط کافی نیست که در مورد دیگران مثبت بیاندیشید، بلکه لازم است که با آنها مثبت هم رفتار کنید.

نامه چاپلین به دخترش در شب نوئل

 

امشب شب نوئل است.در خانه کوچک ما همه اهل خانه خفته اند.برادر و خواهر تو حتی مادرت.بزحمت توانستم بدون آنکه این پرندگان خفته را بیدار کنم خودم را به این اتاق کوچک نیمه روشن که به اتاق انتظار پیش ازمرگ می ماند برسانم. دخترم من از تو خیلی دورم اما یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمی شود...اما تو آنجا در پاریس افسونگر بر روی آن صحنه پر شکوه تئاتر این را میدانم و چنانست که گویی در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدم هایت را می شنوم.شنیده ام نقش تو در این نمایش پر نور و پر شکوه نقش آن شاهدختی است که اسیر خان تاتار است.ژرالدین در رل شاهزاده باش ستاره باش و بدرخش اما اگر قهقهه تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند ترا فرصت هوشیاری داد در گوشه ای بنشین و نامه ای که برایت نوشته ام بخوان.من پدرت هستم چارلی چاپلین .دلقک پیری بیش نیستم.امروز نوبت توست روی صحنه هنر نمایی کن .این هنر نمایی ها وقتی به اوج میرسد صدای کف زدن تماشاگران گاه ترا به آسمان خواهد برد بآسمان هم برو اما گاهی نیز بر روی زمین بیا و زندگی انها و فقیران دوره گرد کوچه های تاریک را که با شکم گرسنه هنر نمایی می کنند و یا پاهایی که از بینوایی می لرزند. من نیز یکی از آنها بودم.داستان من داستان آن دلقک پیریست که در پست ترین محله ها آواز می خواند می رقصید و صدقه جمع می کردمن طعم گرسنگی را چشیده ام .درد بی خانمانی را کشیده ام.و از این بالاتر من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند اما سکه صدقه آن رهگذر غرورش را می شکند احساس کردم.با اینهمه من زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند نباید حرف زد.در دنیایی که تو زندگی می کنی تنها هنر پیشگی و موسیقی نیست. نیمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تئاتر بیرون می آیی آن ستایشگران ثرتمند را فراموش کن.اما حال آن رانند تاکسی را که ترا به منزل میرساند بپرس.حال زنش را بپرس اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت چکی بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار.به نماینده خود در پاریس گفته ام فقط این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا قبول کند.اما برای خرجهای دیگرت باید صورت حساب بفرستی.گاهگاه با اتوبوس یا قدم زدن در شهر بگرد مردم را نگاه کن دست کم روزی یکبار با خود بگو من هم یکی از آنان هستم تو یکی از آنان هستی دخترم نه بیشتر وهنر بیش از آنکه دو بال پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای او را می شکند.وقتی بدانجا رسیدی که یک لحظه خود را برتر از تماشاگران یافتی همان لحظه سن را ترک کن و خود را به حومه شهر برسان من آنجا را خوب می شناسم.از سالها پیش آنجا گهواره بهاری کولیان بوده است.در آنجا قاصد هایی مثل خودت را خواهی دیدوزیبا تر از تو و مغرور تر از تو آنجا از نور کور کننده شانزه لیزه خبری نیست.خوب نگاه کن آیا بهتر از تو نمی رقصند.اعتراف کن دخترم همیشه کسی هست که بهتر از تو میزند و این را بدان که در خانواده چارلی هرگز کسی آنقدر گستاخ نبوده است که به یک کالسکه ران یا به یک گدای کنار رود سن ناسزایی بگوید.من خواهم مرد و تو خواهی زیست.امید من آنست که هرگز در فقر زندگی نکنی.همراه این نامه یک چک سفید برایت می فرستم اما همیشه یادت باشد وقتی دو فرانک خرج می کنی با خود بگو سومی مال من نیست شاید مال یک مرد گمنام باشد که به یک فرانک احتیاج دارد.این نیازمندان گمنام را هرجا بخواهی می توانی پیدا کنی.اگر از پول برای تو حرف میزنم برای اینست که از نیروی فریب و افسون این بچه های شیطان خوب آگاهم.من زمانی دراز در سیرک بوده ام و همیشه و هر لحظه بخاطر بند بازان نگران بوده اما مردمان روی زمین استوار بیشتر از بند بازان بر روی ریسمان نا استوار سقوط میکنند.شاید که شبی درخشش گرانبها ترین الماس جهان ترا فریب دهد.آنست که این الماس نا استوار خواهد بود و سقوط تو حتمی است.شاید روزی چهره ی شاهزاده ایی ترا گول زد در آنروز تو بند بازی ناشی خواهی بودو بند بازان ناشی همیشه سقوط می کنند.دل به زر و زیور مبند.زیرا بزرگترین الماس دنیا آفتاب است که خوشبختانه این آفتاب بر گردن همه می درخشد.اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی دادی پاکدل باش و با او یکدل باش.به مادرت گفته ام در اینباره نامه ای برایت بنویسد.او عشق را بهتر از من میشناسد.او برای تعریف یکدلی شایسته تر از من است.هیچ کس دیگری در این جهان شایسته آن نیست که دختری ناخن پایش را هم به خاطر او عریان کند.برهنگی بیماری عصر ماست. اما تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری بد نیست اگر اندیشه تو در اینباره مال دهسال پیش باشد مال دوران پوشیدگی است نترس.این دهسال ترا پیر تر نخواهد کرد.به هر حال میدانم که پدران همیشه جنگی جاودانه با یکدیگر دارند با من و اندیشه های من جنگ کن چون من از کودکان مطیع خوشم نمی آید.با این همه پیش از آنکه اشک های من این نامه را تر کند.می خواهم یک امید به خود بدهم امشب شب نوئل است شب معجزه است و معجزه ای رخ دهد تا تو آنچه را که من می خواهم بگویم در یافته باشی.چارلی دیگر پیر شده است ژرالدین دیر یا زود بجای این جامه های رقص لباس عزا باید بپوشی و بر سر مزار من بیایی حاضر به زحمت تو نیستم تنها گاهگاهی چهره ء خودت را در آیینه نگاه کن آنجا مرا نیز خواهی دید.خون من در رگهای توست و امیدوارم آن زمان که خون من در رگهایم می خشکد پدرت را فراموش نکنی. من فرشته نبودم اما تا آنجا که در توان من بود تلاش کردم تو نیز تلاش کن رویت را می بوسم .


1964 سوئیس - چارلی چاپلین

قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

81 - قانون خوش بینی نابجا
خوش بینی بیش از حد مانند شمشیر دو دم است که میتواند هم به شکست و هم به موفقیت منجر شود.
در تجارت ، هر کاری دو برابر آنچه فکر می کنید هزینه دارد و سه برابر مدت زمانی که پیش بینی می کنید به طول می انجامد.
82 - قانون ثبات قدم
اگر در راه ثروتمند شدن به اندازه ی کافی ثبات قدم داشته باشید، بدون تردید موفق خواهید شد.
موانعی که در حین کار ظاهر می شود پلکان موفقیت شما است به شرط آنکه از هر ناامیدی و شکستی درس بگیرید.
83 - قانون هدف تجارت
هدف اساسی تجارت پیدا کردن و حفظ مشتری است و در هر تجارتی کلیه ی فعالیتها باید بر این هدف متمرکز باشد.
سود نتیجه ی پیدا کردن و حفظ مشتری با روشی مقرون به صرفه است.
84 -  قانون سازمان
یک موسسه ی تجاری مرکب از گروهی از افراد است که برای تنها هدف خود که همان پیدا کردن و حفظ مشتری است تشکیل شده است .
وجود هر کدام از کارکنان باید برای انجام وظایف موسسه ضروری باشد.
85 -  قانون رضایت مشتری
در تجارت هر کسی مشغول حفظ رضایت مشتری است و همیشه حق با مشتری است.
مشغولیت ذهنی تاجران موفق ارائه ی خدمات بهتر به مشتری است.

جمله روز ...

هیچ پلیدی ، هر قدر هم ساده که باشد ، نیست که ظاهر خود را با نشانه هایی از فروتنی نیاراید "شکسپیر"

120 قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

76 - قانون ثروتمند کردن
تمام ثروت های پایدار از طریق ثروتمند کردن دیگران از راه های مختلف بوجود می آید.
هر چه بیشتر تمرین کنید که در بالا بردن کیفیت زندگی دیگران سهیم شوید ثروتمند شدن شما بیشتر تضمین می شود.
77 - قانون کارآفرینی
مطمئن ترین راه برای ثروتمند شدن این است که کار موفقی را برای خود طرح ریزی کنید و به مرحله ی اجرا درآورید . هیچکس با کار کردن برای دیگران ثروتمند
نمی شود. تولیدات یا خدمات شما کافی است تنها ده درصد بهتر از رقیبانتان باشد تا راه را برای ثروتمند شدن شما هموار کند.
78 -  قانون خودساختگی
بهترین و مطمئن ترین راه برای راه اندازی یک کار جدید این است که بدون سرمایه یا با مقدار اندک شروع کنید ، و سپس مرحله به مرحله با استفاده از سود
حاصله پیش بروید. کسانی که با پول خیلی کم شروع می کنند در مقایسه با کسانی که با پول خیلی زیاد شروع می کنند احتمال موفقیت بیشتری دارند.
79 -  قانون آمادگی برای شکست
آمادگی شما برای شکست خوردن ، تنها معیار واقعی تمایل شما برای ثروتمند شدن است.
شکست پیش نیاز موفقیت بزرگ است . اگر می خواهید سریع تر موفق شوید آمادگی شکست خود را دو برابر کنید.
80 - قانون ریسک
در هر کاری ، بین میزان ریسک پذیری و احتمال شکست رابطه ی مستقیم وجود دارد.
کارآفرینان موفق کسانی هستند که برای سود بیشتر خطرات کار را تجزیه تحلیل می کنند و به حداقل می رسانند.

جمله روز ...

خدمت به خلق وظیفه نیست بلکه عبادت است "زرتشت"

120 قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

71 - قانون بهره ی مرکب
جمع آوری پول و افزایش دادن آن از طریق بهره ی مرکب، که هم به اصل سرمایه و هم به سود آن تعلق می گیرد، شما را ثروتمند می کند.
رمز دست یابی به استقلال مالی از طریق پس انداز این است که پول را کنار بگذارید و هرگز به هیچ دلیلی به آن دست نزنید.
72 -  قانون برآیند
موفقیت مالی بزرگ برآیند صدها، بلکه هزارها، تلاش کوچک است که ممکن است هرگز توسط کسی دیده یا تحسین نشده باشد.
برای ثروتمند شدن هیچ راه سریع یا آسانی وجود ندارد.
73 -  قانون جذب
جمع آوری پول موجب می شود که پول بیشتری به سوی شما جذب شود.
در حین جمع آوری پول ، تفکر مثبت در مورد آن شما را تبدیل به چیزی شبیه آهن ربا می کند، با این تفاوت که شما پول را به سوی خود جذب می کنید.
74 - - قانون اشتیاق
برای ثروتمند شدن باید اشتیاق شدیدی برای این کار داشته باشید . اشتیاقی اندک یا علاقه ای مختصر کافی نیست.
شدت علاقه ی خود را می توانید با مشاهده ی فعالیتهای خود بسنجید . آیا این فعالیتها با ثروتمند شدن هماهنگی دارد یا نه؟
75 -  قانون هدف
قطعیت هدف نقطه ی آغاز ثروتمند شدن است. برای ثروتمند شدن باید تصمیم بگیرید که دقیقا چه می خواهید. آن را یادداشت کنید و سپس برای دست یابی
به آن برنامه ریزی کنید . تمام مردمان موفق افکارشان را روی کاغذ می آورند.

جمله روز ...

تجربه بی رحم ترین معلم است، چون اول امتحان می گیرد بعد درس می دهد.

زشت اما دوست داشتنی

جولیا زشت بود و کریه المنظر، با دندانهایی نامتناسب که اصلا به صورت جولیا نمی آمدند. اولین روزی که جولیا به مدرسه ما آمد هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشید. یادم هست همان روز ژانت دوست صمیمی خواهر من که دختر بسیار زیبایی بود مقابل جولیا ایستاد و از او پرسید: (ایا میدانی زشت ترین دختر این کلاس هستی؟)

همه از این جمله ژانت خنده شان گرفت حتی از بعضی از پسرهای کلاس در تصدیق حرف ژانت سر تکان دادند و ویلیام که همیشه خودش را برای ژانت لوس اضافه کرد (حتی بین پسرها)

اما جولیا با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در حواب ژانت جمله ای گفت که باعث شد همان روز اول تمام دختران کلاس احترام جولیا را بیشتر از ژانت حفظ کنند جولیا جواب داد: (اما ژانت تو بسیار زیبا و جذاب هستی ).

در همان هفته اول جولیا محبوب ترین و خواستنی ترین عضو کلاس شد و کار به جایی رسید برای اردو آخر هفته همه می خواستند جولیا با آنها هم گروه باشد. او برای هر کس اسم مناسبی انتخاب کرده بود .یکی می گفت چشم عسلی و به دیگری لقب ابرو کمانی داده بود حتی به آقای ساندرز معلم کلاس لقب خوش اخلاق ترین و باهوش ترین معلم دنیا را داده بود ویژگی برجسته جولیا در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرفهایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت شخصیت هر فرد اشاره می کرد .مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و سیلویا خواهرم می گفت بزرگترین آشپز دنیا و حق هم داشت. آشپزی سیلویا حرف نداشت ومن تعجب کردم بودم که چگونه جولیا در همان هفته اول متوجه این موضوع شد.سالها بعد جولیا به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شدو من بعد از ده سال وقتی با برخورد کردم بی توجه به قیافه و صورت ظاهریش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم .جولیا فقط با تعریف ساده از خصوصیات مثبت افراد در دل آنها جای باز می کرد .

5سال پیش وقتی برای خواستگاری جولیا رفتم دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش خواندم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت: (برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود) و من بلافاصله و بدون هیچ تردیدی در همان اتاق شهرداری از او خواستگاری کردم.

 در حال حاضر من از جولیا یک دختر سه ساله به اسم آنجلا دارم. آنجلا بسیار زیباست و همه از زیبایی صورت او در حیرتند .

روزی مادم از جولیا راز زیبایی آنجلا را پرسید و جولیا در جوابش گفت: ( من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم) و مادرم روز بعد نیمی از دارایی های خانواده به ما بخشید .

120 قانون در رابطه با چگونگی دستیابی به موفقیت ، در زندگی

66 -  قانون سرمایه
سرمایه عبارت از دارایی هایی است که می توان برای تولید پول نقد از آن استفاده کرد . باارزش ترین دارایی شما توانایی کسب درآمد است .
منابع جسمانی ، ذهنی و عقلانی شما که مرتبا در حال رشد و تغییر است سرمایه ی شخصی شماست .
67 - قانون پس انداز
همیشه اول از همه حق خودتان را بدهید . آزادی مالی از آن کسانی است که همیشه حداقل ده درصد از درآمد خودرا پس انداز می کنند .
اگر نمی توانید پول پس انداز کنید ، استعداد ثروتمند شدن ندارید .
68 - قانون نگهداری
اینکه چقدر درآمد داریم مهم نیست ، بلکه نکته ی مهم اینست که چه مقدار از آن را می توانید نگه دارید .
افراد موفق وقتی که درآمد خوبی دارند پس انداز می کنند و در نتیجه وقتی درآمد کمی دارند پشت گرمی مالی دارند.
69 - قانون پارکینسون
مخارج معمولا آنقدر افزایش پیدا می کند تا اینکه به میزان درآمد برسد.به همین دلیل است که اکثر مردم هنگام بازنشستگی فقیر هستند.
برای اینکه ثروتمند شوید باید مخارجتان کمتر از درآمدتان باشد و باقیمانده را پس انداز کنید.
70 - قانون سرمایه گذاری
قبل از سرمایه گذاری تحقیقات لازم را به عمل آورید.هنگامی که مشغول انجام تحقیقات مقدماتی برای سرمایه گذاری هستید وقت کافی صرف این کار کنید،
درست همانطور که پس از سرمایه گذاری برای پول درآوردن وقت صرف می کنید.
هرگز خود را بطور ناگهانی درگیر یک سرمایه گذاری غیر قابل برگشت نکنید.