عطر نرگس ، رقص باد٬
نغمهٔ شوق پرستوهای شاد٬
خلوت گرم کبوترهای مست٬
نرم نرمک میرسد اینک بهار٬
خوش بهحال روزگار٬خوش بهحال روزگار ... فریدون مشیری
پیشاپیش فرا رسیدن نوروز سال 1392 را به همه شما بازدید کنندگان وبلاگ تبریک عرض نموده و از خداوند متعال آرزوی سلامتی برای همه شما دارم .
-یک سوسک حمام می تواند ۹ روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
-یک کوروکودیل نمی تواند زبانش را بیرون بیاورد.
-حلزون می تواند ۳ سال بخوابد.
-به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می ترسند تا از مرگ.
-اگر جمعیت چین به شکل یک صف از
مقابل شما راه بروند
این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.
-خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر
توانست در سال ۴۰۰۰ دلار صرفه جویی کند.
-ملت آمریکا به طور میانگین
روزانه ۷۳۰۰۰ مترمربع پیتزا می خورند.
-چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر
است.
-کوبیدن سر به دیوار ۱۵۰ کالری در ساعت مصرف می کند.
-پروانه ها با پاهایشان می چشند.
-سگ ها کمتر از ۱۰ صدا با حنجره خود تولید می کنند درحالی که گربه ها می توانند
بیش از صدصدا تولید کنند.
-دوئل کردن در پاراگوئه آزاد
است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند.
-فیل ها تنها حیواناتی هستند که
نمی توانند بپرند.
-هر بار که یک تمبر را می لیسید ۱/۱۰ کالری انرژی مصرف می کنید.
-فوریه ۱۸۶۵ تنها زمانی بود که ماه کامل نشد.
I am انگلیسی کوتاه ترین جمله
کامل در زبان است.
-تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند.
-اگر یک ماهی قرمز را در یک
اتاق تاریک قرار دهید کم کم رنگش سفید می شود.
-اگر به طور مداوم ۸ سال، ۷ ماه و ۶ روز فریاد بزنید انرژی صوتی که مصرف کرده اید می تواند گرمای لازم برای یک فنجان قهوه
را تولید کند.
-در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را می کندند حتی
ابروها و مژه ها را.
-کوتاه ترین جنگ در تاریخ، در
سال ۱۸۹۰ بین زانزیبار و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید.
-در ۴۰۰۰ سال گذشته، هیچ حیوان جدیدی رام نشده است.
-هیچ وقت نمی توانی با چشمان باز عطسه کنی.
-چشم های ما از بدو تولد همین
اندازه بوده اند، اما رشد
دماغ و گوش ما هیچ وقت متوقف نمی شود.
-هر تکه کاغذ رانمی توان بیش از ۹
بار تا کرد.
-در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است، به اندازه ای سنگ به کار رفته که می
توان با آن دیوار آجری به ارتفاع ۵۰ سانتی متر دور دنیا ساخت.
-اگر تمامی رگ های خونی را در
یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر می شود.
-وقتی مگس بر روی یک میله
فولادی می نشیند، میله فولادی به اندازه دو
میلیونیم میلیمتر خم می شود.
-آمریکا تا ۵۰ میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد.
-عدد ۲۵۲۰ را می توان بر اعداد ۱ تا ۱۰ تقسیم
کرد بدون آنکه خارج قسمت کسری داشته
باشد.
-شتر تنها حیوانی است که نمی
تواند شنا کند.
-شیشه در ظاهر جامد است ولی در واقع مایعی است که خیلی کند
حرکت می کند.
-در تلویزیون در هر ثانیه بیش از ۵۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه برخورد می کند و تصویری
را که شما تماشا می کنید
به وجود می آورد.
-شانس شبیه بودن دو اثر انگشت
یک به ۶۴ میلیارد است.
-یک لیتر سرکه در زمستان سنگین
تراز تابستان است.
-قد انسان تا ۲۰، ۲۵ سالگی و گاهی
تا ۴۰ سالگی بلند می شود. بعد از آن قد انسان هر
دو سال حدود ۶ میلی متر کوتاهتر می شود.
-فقط با از دست دادن یک درصد از
آب بدن احساس تشنگی می کنیم.
-انسان روزانه یک لیتر بزاق
دهان تولید می کند.
-چیتا یا یوزپلنگ سریع ترین حیوان خشکی است او در عرض ۳ ثانیه ۱۰۰
کیلومتر در ساعت سرعت می گیرد رکوردی که حتی سریع ترین خودرو هم نتوانسته بشکند.
-کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶
هزار برابر وزن خود
غذا می خورند.
-تنها قسمت بدن که خون ندارد
قرنیه چشم است.
*من
به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم*
*تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی*
*او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا*
*من
پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم*
*تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود*
*او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت*
*معلم گفته
بود انشا بنویسید*
*موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت*
*من نوشته
بودم علم بهتر است*
*مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید*
*تو نوشته بودی علم بهتر است*
*شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی*
*او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود*
*خودکارش روز قبل تمام شده بود*
*معلم آن
روز او را تنبیه کرد*
*بقیه بچه ها به او خندیدند*
*آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد*
*هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد*
*خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته*
*شاید معلم هم نمی دانست ثروت وعلم گاهی به هم گره می خورند*
*گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت*
*من در خانه
ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد*
*تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که
پدرت
برای مادرت می خرید*
*او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد
که پدرش می کشید*
*سال های
آخر دبیرستان بود*
*باید آماده می شدیم برای ساختن آینده*
*من باید
بیشتر درس می خواندم دنبال کلاس های تقویتی بودم*
*تو تحصیل در دانشگا های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد*
*او اما نه انگیزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار می گشت*
*روزنا مه
چاپ شده بود*
*هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت*
*من رفتم
روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم*
*تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی*
*او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود*
*من آن روز
خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته
است*
*تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری
انداختی*
*او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه*
*برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود** !!!!*
*چند سال
گذشت*
*وقت گرفتن نتایج بود*
*من
منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم*
*تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت*
*او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود*
*وقت قضاوت
بود*
*جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند*
*من
خوشحال بودم که که مرا تحسین می کنند*
*تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند*
*او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند*
*زندگی
ادامه دارد*
*هیچ وقت پایان نمی گیرد*
*من موفقم
من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است**!!!*
*تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است**!!!*
*او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است** !!!!*
*من ,
تو , او*
*هیچگاه در کنار هم نبودیم*
*هیچگاه یکدیگر را نشناختیم*
*اما
من و تو اگر به جای او بودیم*
*آخر داستان چگونه بود ؟؟؟*
*هر روز از
کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او*
*و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی
از
آن او