دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

احترام ، همه آن را می خواهند، معدودی بدستش می آورند.

چـرا؟ به شما خواهیم گفت چرا. احتـرام اکتـسابی است؛ هرگز به کسی اهدا نمیشــود. امروزه با هجوم مردم بـرای انجام دادن سراسیمه وار کارها، انـدک افـرادی دارای اراده، بـردبـاری یا پشتکار مورد نیاز برای مورد احترام واقع شـدن حقیقی می باشنـد. همانند نوشیدن یک قهوه اسپرسوی خوب، ایـجـاد احـتـرام نـیازمند زمان و درنظر گرفتن جزئیات ظریف است تا بتوان به بهترین نتیجه دست یافت.

احترام همچنین رابطه مستقیم با شـهرت و اعتـبـار شـما دارد. از خود جلوه ای متشخص بسازید، احترام بـه عنـوان نتیجه ظاهر خواهد شد.

روشهایی برای سرعت بخشیدن به این فرایند وجود دارد -- حـداقـل برای کوتاه مدت - از طریق برخی راههای میان بر. برای مثال خود را در موقعیتی قرار دهید کـه بـتوانید قدرت خود را بکار ببرید ( قدرت حقیقی، نه در راس قدرت دربان باشگاه )، آنگاه مقـدار معینی از احـتـرام به شما اعطا خواهد شد، نه بدلیل اینکه استحقاقش را داشته اید، بـلـکه بـه این خاطر که موقیت جدید شما اینطور ایجاب می کند.

بروی کسی آب دهان نیندازید

من با یک مامور عالیرتبـه پلیس آن قـدر دوستی عمیـقی داشتـم کـه می توانستم روی صورتـش آب دهـان بـیـنـدازم و از او بـخـواهم بدلیل اینکه سد راه آب دهانم شده، از من عـذر خواهی کند، اما بخاطر "مقام" او از انجام چنین کار گستاخانه ای خـودداری کـردم. مـن بـرای مـقـام ریـاست احتـرام قــائل هستم، بنابراین بدلیل "مقام" او، به رئیس خود احترام میگذارم نه بخاطر آنچه که او انجام داده و مستحق احترام من شده است.

بـنابراین بیایید واقیت گرا باشیم؛ اکثریت ما استطاعت تهیه بنز را نداریم، و درصد بسیار کمتری می تـوانیم موقیعتی قدرتمند را برای خود خـریداری نماییم. با این شرایط چگونه میتوانیم مقداری احترام را بسرعت کسب نماییم؟

در این قسمت هفت نکته وجود دارد که احتــرام شـما را تضمین نمی کند اما شما را در جهتی صحیح هدایت خواهد کرد. آنچکه باید بخاطر داشته بـاشید آن است که این نکات نباید فقط یکبار انجام شده و سپس فراموش گردند، بلکه باید به عنوان بخشی از سبک زندگی و تصویر جدیدی که در نظر دارید دربیایند.

1- لباس مناسب بپوشید
صرفه نظر از اینکه در گذشته چه کار کرده اید، چقدر پول در حـساب بانکی خود دارید، تا چه اندازه مشهور هستید یا چقدر چاق شده ایـد، یـک شـخص با لباسی شایسته بهتر از یک کهنه پوش مورد توجه قرار میگیرد.

درمورد هر نوع لباسی صحبت نمیکنیم، منظور یک لباس اندازه است که توسط خیاطی ماهـر و چیـره دسـت دوختـه شده است. اکنون زمان ارزان بودن نیست. یک دست کت و شلوار 50 هزار تومانی بخرید، آنگاه 50 هزار تومان بنظر خواهید رسیـد. کــت و شلواری 300 هـزار تـومانی بـخریــد، 300 میـلیون بنظر خواهیــد رسید. در مــورد کـفـش هـا هـم خسیس نبوده و یک جفت از بهترین آنرا برای خود تـهیـه کنـیـد. هر چـیـز ساخـت ایـتـالیا اتوماتیک وار بهتر از بقیه می باشد -- پایان داستان.

دهان خود را بسته نگاه داشته و به حقیقت متوسل شوید...

2- ساکت بمانید
میدانم که همه شما تصور میـکنید کـه نـابغه اید، اما واقیت آن است که نیستید. در غیر اینصورت نیز به هیچ نصیحتی نداشتـید و جهان بازیچه ای در کف دستان شما می بود. بنابراین، چون هنوز چیزهای زیادی برای آمـوختــن وجـود دارد، بـهتـر اسـت کـه دهـان را بسته نگاه داشته و گوش کرد.

خردمند و مرموز بوده و فقط چــیــزی را کــه لازم اســت بــگویید. در واقع هیچ چیزی را تا زمانی که مجبور نشده اید، بیان نکنید. اشتباهات معمولا توسـط افرادی صورت میگیرند که بدون دلیلی مناسب زبان به صحبت می گشایند. هرقدر یک فــرد اطـلاعات کمتری از شما داشته باشد، احتمال ماندن وی در فاصله ای محترامانه بیشتر خواهد شد.

وقتی من کسـی را بـرای اولیـن بـار ملاقات می کنم، مؤدبانه با او سلام و احوال پرسی نموده و تا دو دقیقه بعد از آن چیزی نمی گویم. در ایـن فـاصــلـه آن فـرد ســاده لوح همه اسرار خود را برایم تعریف کرده است؛ کجا زندگی می کند، روابطش با همسرش چگونه است، شماره کارت اعتباریش چیست و چه تـعداد قرص بـرای رفـع مـشکلات جنسیش مصرف میکند. اگر شما هم در مکالمات خود اینچنین باشید، آیا کسی حاظر خواهد بود بعد از آن دو دقیقه باز هم برایتان احترام قائل باشد؟

3- دروغ نگویید
اگر مجبور به سخن گفتن شدید، به آنچه که واقعا می دانید اکتفا کنید. دروغ گفتن برای تحت تاثیر قراردان و یا جلب احترام دیگران نتیجه معکوس در بر خواهد داشت.

هیچ راهی سریعتر از دروغگویی برای از دست دادن احترام وجود ندارد، بخصوص زمانی که آن دروغگویی با حماقت همراه باشد. اگر چیزی را نمیدانید، بسادگی بگویید، " مــن در این مورد نظری نمیتوانم بدهم." یک انسان حقیقی کاستی ها و ضـعف های خـود را می پذیرد. اگر طرف دیگر مودب باشد، از شما آنچه که در تـوانـاییتان است را درخواست نموده، و شما فرصتی پیــدا خواهیــد کــرد کــه در مـورد چیزی صحبت نمایید که همانند انیشتین جلوه تان دهد.

4- هرگز لبخند نزنید ( آن را برای همسرتان نگهدارید )
هر وقت مرد رندی را میبینم که هـمـگی دندانهایش را نشان میدهد، همیشه تصویر یک تمساح به ذهنم خطور میکند. یک انسان مـحترم، یک انسان هوشیار نیز هست. لبخند زدن میـتـواند جلوه شما را مخدوش نمـایـد و ممکن است دیگران تصور کنند که شما یک فروشنده اتومبیل دست دوم هستید.

از لبخند زدن دوری کنید تا انسانی جدی بنظر آیید که براحتـی تـحت تـاثیر قرار نمیگیرد. از هر 10 مورد، 9 مورد طرف مقابل حتی سخت تر تلاش خوهد کرد تا مـوافـقـت شما را بدست آورد. در این شرایط چه کسی به چه کسی احترام می گذارد؟

در عوض لبخند ملیحانه و نشان دادن دنـدانـهای همـچون صـدف خـود را هـنگـامی که با همسران هستید، از او دریغ ننمایید.

5- اطمینان و تواضع
افراد با اطمینان توانای جـذب بسیـار بـیـشتری نـسبت بـه بقیه افراد دارند. این اطمینان حـتـی اگـر شامل راه رفتن مغرورانه، وضعیت اندام مناسب یا اخـلاق و رفـتـار شـخـصـی خوب باشد، تصـویـر شـخصی تحت کنترل را نمایان می سازد که میداند چه کاری انجام میدهد و میتواند کار را به اتـمام برساند. یک انسان مطمئن میگوید، "شما میتوانـیـد بـه قابلیتهای من اعتماد کنید" و "به گفته های من احترام بگذارید."

به چشمان کسی نگاه کنـیـد. یـک انـسـان مـطـمـئـن هیـچـگاه کثیفی را در کفشهایش مشاهده نمیکند چرا که او هرگز نظرش را به پایین نمی افکند.

مرز بین اطمینان و خود بینی را بیاد داشته باشید. اطـمینـان تـعـادل تـوام بـا فـروتنــی و تواضع میـباشد. فقط انسانهای نادان فخر فروشی میکنند. کسی شما را معرفی میکند و می گوید، " آقای فلانی واقعا زرنگ است، شرکتش پارسال 100 میلیون سود کرد."

شـمـا پـاسـخ مـی دهیــد، "حتــی بــا حرفه ای ترین مهارتهای رهبری در جـهـان، بـدون سربازان کارکشته و خوب، نمی توانستم کـاری انـجام دهم. یک انسان بتنهایی قادر به صورت دادن چیزی نیست." چه کاری انجام داده اید؟ شـمـا قـابـلیتـهـای خود را در ضمن تحسین دیگران آشکار نموده اید. چه انسان متواضعی هستید.

6- مؤدب باشید - احترام و نزاکت را متقابلا رد و بدل نمایید
وقتی کسی را ملاقات میکنید، نباید با بی نزاکتی لـبخنـد بزنید، اما از طرفی بی ادب نیز نباید باشید. محـتـاط بـودن
بـه مـعـنای آن نـیست که نمی توانید مؤدب باشید. رفـتـارشایسته نمایانگر خلوص، و خلوص نمایانگر وقار است؛ یک
انسان با وقار دارای خصیصه های در خور احترام میباشد. هیچکسی تا حال بدلیل ادب و یا نزاکت زیاد دشمنـش بـه
جنگ او نرفته است. ادب همچنین به معـنـای ترسـو بـودن نیست.

7- حافظه خوبی داشته باشید
یکی از مسائل مهم و کلـیدی تقویت حافظه است، چون علاوه بر دور نگاه داشتن فرد از اشتباهات احتمالی، بـاعــث امتیازات بیشماری در دنیای کار و تجارت می گردد. اگر نام فـردی کــه از مـعرفی او 30 ثانیه هم نمی گذرد را بیاد نیاورید، مانند یک آدم ابله به نـظـر خواهید آمد.

بـخـاطر آورن اسـامــی و آنچه که به شما گفته شده، نشان دهنده این اسـت کـه فـردی هستید که به جزئیات توجه دارید، و نیز دقیق، باهوش و فهیم می باشــید. لازم نیست یـک سخـنرانـی طـولانی را بـیـاد بـیاورید؛ بخاطر آوردن یک اسم کافی است، و این باعث می گـردد طرف مقابل شما احساس خوبی نماید ( اگر مطلبی را درمورد فرزندانش بیاد آورید، امتیازتان بیشتر می گردد ). و او چه فـکری خواهـد کـرد؟ " عـجب مـرد محـتـرمی، دوستش دارم. او حتی اسم مرا بخاطر دارد."

پایان داستان

من اولین نفری خواهم بود که می پـذیرم یـک دانـشمـنـد سفـیـنـه فـضـایی نیستم: این مشـاوره کـاملا واضــح و روشن است. برخی چیزها را احتمالا از قبل انجام می دهیـد، و برخی را نه. بکار بستن همگی این هـفت قـانـون بـه معنای آن است که مجبورید سبک زندگی و نحوه رفتار با آشنایان چندین ساله خود را تغییر دهید، اما اگـر خـواهـان احترام فوری هستید، باید بهایش را بپردازید.

فقط برای چندین روز آنچه را که گفته شد انجام دهید،تفاوت را مشاهده خواهیدکرد. در یک رسـتوران خوب با لباسی شیک قدم بگذارید، در حالی کـه سـرتـان روبـه بالا است و وضـعـیـت انـدام مناسبی دارید، میزی را انتخاب کـرده و غـذای خـود را سـفـارش دهـیـد. هنگام انتخاب نوشابه، از پیشخدمـت در مورد نـوشـابـه ای کـه بـا آن آشـنـایـی ندارید، سؤال نمایید.

با پیش خدمت تا آخر شب هیچ حرفی نزنید به استثنای "متشکرم" آنهم زمـانیکه بـرای شـمـا چـیـزی مـی آورد. دنـدانـهـای خـود را نـشـان نـدهید. در انـتـهـای شـب آنـچـه کــه پیشخدمت در مورد نوشابه به شما گفته را تـکرار نمایید. 20 درصـد صـورتـحـسـاب را به عنـوان انـعـام بـاقـی بـگذاریـد. او مـمـکن اسـت فـقـط یـک پیشخدمت باشد، اما این آغاز واگنهای احترام است.

به نظر شما امسال محرم چه کنیم؟

 

باز هم ماه محرم آمد.باز تاریخ تکرار خواهد شد.دوباره خداوند آسمانها در سرمای زمستان

آفتاب سوزان عاشورا را به آسمان فرا می‌خواند تا به خورشید بگویدبه خودت نبال و به صورت برافروخته امام حسین،بنده‌ی من نگاه کن.ببین که چگونه از شوق وصال یار سرشار از نشاط و صلاوت است.

پروردگار به آب می‌گوید که به خودت مغرور نباش که اگر نباشی انسان می‌میرد.مگر نمیبینی که امام حسین و یارانش برای رسیدن به من تو را هم فراموش کردند!

حسین.فرزند رسول خدا.پسر فاطمه و علی.برادر حسن.

جلوه‌ی حضور خدا روی زمین.علت قرار آسمان و زمین به مانند پدر و جد و برادرو فرزندان خلفش.

جایی شنیدم که دانشمندی گفت هنر جلوه‌ای از عشق هست.پس امام حسین هم هنر خداوند هست.چون عشق خداست و امام حسین جلوه‌ی او.

روز عرفه اهل بیت را فراخواند هوای نینوا کرد.حج را به ظاهر نیمه کاره گذارد و با کاروان آفتاب

راهی صحرای کربلا شد.

از حریم کعبه‌ی جدش به اشکی شست دست 

مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

72 تن از یاران با وفای خودش رو هم همراه خودش برد.کوههای صفا و مروه جلویش سر خم کردند.کوی منا هم تاب ایستادگی در مقابل او نداشت و سیل اشکش رو روانه‌ی راه امام حسین کرد.نه برای جنگیدن رفت نه برای پیروزی.نه برای اعلام مخالفت و نه برای گرفتن حق حکومت.

میبرد در کربلا 72 ذبح عظیم     بیش از اینها حرمت کوی منا داردحسین

زینب را باخود برد تا اینبار هاجر در زمین کربلا سعی صفا و مروه کند.

محرم نه ماه عزاست و نه ماه مشکی پوشیدن.محرم ماه سفید پوشیدن و افتخار هست.ماه اشک شوق ریختن هست.ماه غبطه خوردن و تفکر.ماه تکرار واقعه غدیر خم.عاشورا روزیست که دوباره شنیده می‌شود نجوایی که می‌گوید بخوان به نام پروردگارت که آفرید تورا!

ظهر عاشورا و تیغه‌های آفتاب کربلا همان آتشیست که بر ابراهیم گلستان شد.حسین اهل بیت رو با خودش برد به سفری که اشراف کامل به آن داشت.امام حسین خاندان خود رو به فدای فرمان پروردگار دعوت کرد.

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیر    ور نه ابن بی‌حرمتیها کی روا دارد حسین

محرم ماهی که همگان وجود خدا را به چشم می‌بینند.محرم ماهی هست که باید فریاد زد لا‌اله الا الله.

حسین.حسین.وای حسین!

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌کند    عزت و ازادگی بین تا کجا دارد حسین

در کتابی نوشته بود در روز عاشورا هرچقدر آتش جنگ افروخته‌تر میشد چهره‌ی امام حسین هم منورتر و شادابتر میشد.صورت او مانند ستاره‌ای میدرخشید و آرامش سراسر وجود اورا فرامی‌گرفت.

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست    اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

اما بشنوید از او که در آن لحظات به یاران خود چه می‌گفت؛ای فرزندان بزرگ زادگان،ای عزیزان بلند پایه و ارجمند.صبر و شکیبایی پیشه گیرید.مرگ چیزی نیست مگر پلی که شما را از روی خود عبور می‌دهد از گرفتاری و شدت و مضرت،به سوی بهشت و نعمتهای جاویدان الهیه.پس کدام یک از شما دوست ندارد که از زندانی به سوی قصری انتقال یابد؟

ابا‌عبدالله به نقل از امیرالمومنین که از پیامبر روایت کرده،فرمود:دنیا زندان مومن هست و بهشت کافر.مرگ پل عبور برای مومن به سوی بهشت.نه من دورغ می‌گویم و نه به من دروغ گفته شده است.

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بله این حال و هوای سیدالشهداست در هنگام شهادت.در روزی که لحظاتی چند با مرگ از نظر ما و وصال به معشوق از لحاظ حقیقت فاصله‌ای نداشت.

اما به نظر شما محرم امسال چه کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باز هم مشکی بپوشیم؟باز هم به همدیگه بدون اینکه بدونیم در اصل چه اتفاقی افتاده،تسلیت بگیم؟اشک بریزیم که امام حسین تشنه به شهادت رسید؟اشک بریزیم که علی اصغر در نوزادی به شهادت رسید؟

آره گریه کنیم.اشک بریزیم.اما بدوینم که چرا اشک میریزم.بدونیم که چرا امام حسین طفل شیرخواره‌ی خودش رو هم به جنگ برد!مگه نه؟

آیا امام حسین برای اینکه به بهشت بره و در اونجا در باغهای بزرگ زندگی کنه حاضر به این کار شد؟

چرا امسال محرم کمی فکر نکینم؟چرا امسال امام حسین رو به معنای واقعی نشناسیم؟چرا به ازادگی و بزرگی امام حسین تامل نکینم؟

تاحالا به این فکر کردین که چرا خداوند ابراهیم را در هنگام ذبح سر فرزندش سربلند از آزمایش خواند و به او دستور داد که از بریدن سر، دست بکشد اما فرزند محمد را جز به بریده شدن سرش رضایت نداد و او را با ذبح شدن سرش پذیرفت؟

مگر نه اینکه پیامبر فرمودند حسین از من است و من از حسین؟

حسین.سیدالشهدا.ثارالله.باب‌الجنات.

امسال محرم چه کنیم؟باز هم زنجیر بزنیم؟ امام‌حسین شهید شد تا ثواب ببره؟امام‌حسین در میدان نبرد روز عاشورا با لب تشنه در ظهر سوزان صحرای کربلا برای چه به نماز ایستاد؟

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست   هرزمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

خوش به حال روز های سال.خوش به حال فصلهای سال.خوش به حال ابر.خوش به حال باران و برف.خوش به حال اون روزی که عاشوراست.خوش به حال اون کسی که روز عاشورا سفید می‌پوشه!

ساز عشق است و به دل هر ضخم پیکان ضخمه‌ای

گوش کن عالم پر از شورو نوا دارد حسین

ماه محرم  میچرخه تا رعایت اعتدال بشه.مگه زمستان و برف و سرما و آسمان دی و بهمن و اسفند دل ندارند که در محرم اشک شوق بریزند؟خورشید زمستان مگه نباید صحنه عشق بازی خورشید عاشورا رو در زمین کربلا ببینه؟

خوش به حال ایام نوروز که در مقابل عظمت امام حسین زانو میزنه و سر تعظیم فرو میاره!مهتاب شبهای تابستان دلش می‌خواد آسمان رو در شبهای آرام روشن کنه تا در محرم،در نیمه های شب شیعیان امام حسین زیر نور اون به نماز شب با یاد امام حسین و یارانش بایستند و هرلحظه آب می‌نوشند بگویند به فدای لب تشنه‌ات یا اباعبدالله!

پاییز و مهرش هم که دل را اماده می‌کنند برای ارائه محبت و خلوص!پاییز که خود عاشق است اما عشق پاییز به کیست؟چرا پاییز رو میگن فصل عاشقها؟پاییز عاشق کیه که اینقدر براش اشک میریزه و اینقدر غصه تو دلش داره؟

آه چقدر معرفت دارند این ماه و ایام سال قمری که می‌چرخند و عدالت رو برای همه ایام سال رعایت می‌کنند.

امام حسین نماد انسانیت و بزرگیست.سمبل آزادگی و عاشقی!این روزها هر زمان که با یه نفر صحبت از عشق می‌کنی ازش بپرسی عاشق کیه و چی کارباید کنه میگه که برای رسیدن به معشوق باد از هر کاری که میتونی دریغ نکنی و از جونت مایه بگذاری!

حالا با این تفسیر ما در مورد امام حسین چی بگیم؟دیگه چه کاری بود که برای رسیدن به معشوقش نکرد؟

حج رو به ظاهر نیمه کاره رها کرد و دعای روز عرفه رو خواند و با تمام اهل بیت به سمت کربلا رهسپار شد!

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز     با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

امام حسین برای چی به سمت کربلا رفت؟رفت تا بعد از 1400 سال از برای اون نذر کنیم و قیمه بپزیم؟مشکی بپوشیم و زنجیر بزنیم؟برای اینکه ازش بخواهیم تا مشکلات دنیایی ما رو حل کنه؟تا فقط هر زمان مشکلی برامون پیش آمد صداش بزنیم؟

او وفای عهد را باسر کند سودا ولی    خون دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

امام‌حسین که قرار زمین و آسمان از برکت وجود او بود!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!! !!!!!!!

او که وقتی سر از تنش جدا می‌کردند نظرش به پیرمردی که در گوشه‌ای از دنیا در فرسنگها فاصله ازش قرار داشت،هم بود.آیا باید برای تشنگی امام حسین گریه‌ی غم بریزیم یا اینکه مثل خود او از برای کاری که کرد اشک شوق بریزیم؟

شما امسال به این سوال چگونه جواب میدین؟

به نظر شما امسال محرم چه کنیم؟