دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

دست نوشته های یک نفر ...

هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است ، پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است .

ده جمله بیادماندنی سیاستمداران بزرگ آمریکا ...

مجله آمریکایی تایم در گزارشی 10 جمله بیادماندنی و لطیفه گونه سیاستمداران بزرگ آمریکا را که بعداً مایه پشیمانی آنها شد و آرزو می کردند هرگز این جملات را بر زبان جاری نکرده نبودند، منتشر کرد. نکته جالب نبود نام جرج بوش در میان افراد برتر است!

اولین جمله این فهرست به ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در دهه 1970 اختصاص دارد. نیکسون در خصوص رسوایی واترگیت گفته بود: «من یک متقلب دروغگو نیستم!» نیکسون با گفتن این عبارت در هفدهم نوامبر 1973 هرگونه مشارکت در رسوایی واترگیب را تکذیب کرد، همین تکذیبیه کافی بود تا نیکسون تا همین حالا مجبور به دفاع از خودش شود اما واقعیت این است که نیکسون دروغ می گفت.

دومین عبارت نیز به بیل کلینتون رئیس جمهور دهه 1990 آمریکا اختصاص دارد که درباره ماجرای رسوایی اخلاقی خود گفته بود: «من با آن زن رابطه جنسی نداشتم!» با گفتن این جمله کلینتون یک چاه عمیق برای خودش حفر کرد، ماشین حفاری را با خود به داخل چاه برد، مواد منفجره به آن بست و خودش و چاه را یک جا منفجر کرد!

سومین عبارت مربوط به جرج بوش پدر است که در سال 1988 گفت: «لب های من را بخوانید، مالیات جدیدی گرفته نمی شود» اما همان طور که روسای جمهور گاهی مجبور به اقدامی خلاف میل خود می شوند جرج بوش پدر نیز مالیات را افزایش داد. همین سخنان توسط بیل کلینتون فرماندار وقت آرکانزاس در رقابت های انتخاباتی سال 1992 علیه وی به کار گرفته شد.

چهارمین جمله نیز توسط جان مک کین نامزد شکست خورده جمهوریخواهان در انتخابات اخیر آمریکا عنوان شد به این مظمون: «بنیان های اقتصاد آمریکا، قوی است» احتمالاً مک کین تلاش می کرد رفتار روسای جمهور در زمان نابسامانی و فشار را در پیش بگیرد اما نکته اینجاست که درست چند ساعت پس از این اظهارنظر مک کین درطول رقابت های انتخاباتی 2008، بانک سرمایه گذاری برادران لیمن اعلام ورشکستگی کرد. اوباما نیز فرصت را از دست نداد و از این اظهارنظر مک کین به نفع خود استفاده کرد.

پنجم نیز به جناب جیمی کارتر اختصاص دارد که در سال 1976 گفت: «من به بسیاری از زنان نگاه شهوت آلود داشته ام. من به دفعات در قلبم زنا کرده ام!» این جمله در مصاحبه با مجله مبتذل پلی بوی عنوان شد و البته همه چیز خوب پیش می رفت تا زمانی که کارتر شروع به صحبت درباره  کتاب انجیل و زنا کرد.

ششمین جمله مربوط به اظهار نظر مارک فولی از اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا است که در سال 1998 در انتقاد از رسوایی اخلاقی بیل کلینون گفت: «گناه دارد و این تاسف آورتر از هر چیز دیگری است که مشاهده کنیم فردی به علت اعتیاد جنسی دست به چنین کاری می زند.» این سخنان در حالی ابراز شد که چند سال بعد رسوایی فولی در خصوص ارسال ایمیل های جنسی به کارکنان مرد کنگره آمریکا برملا شد!

هفتمین جمله اما به لیندون بی جانسون رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1964 اختصاص دارد به این مظمون که «ما هنوز دنبال گسترش جنگ (ویتنام) نیستیم.» و این در حالی است که اندکی پس از این سخنان آتش جنگ بین آمریکا و ویتنام شعله ورتر شد.

هشتمین جمله را نیز بیل کلینتون اظهار داشت زمانی که گفت: «بستگی به این داره که معنی کلمه "است" چه باشه!» کلینتون با گفتن این جمله در مقابل هیات داوران دادگاهی که به مناسبت رسوایی وی برپا شده بود به ابعاد جدیدی در علم تجزیه کلمات دست یافت! و این در حالی است که تا آن زمان مردم آمریکا نمی دانستند که بیش از یک معنی برای کلمه "است" وجود دارد!

نهمین جمله مربوط به هربرت هوور رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 1929 است که گفت: «تجارت اصلی آمریکا که برپایه تولید و پخش کالاها قرار دارد اکنون پررونق و شکوفا دنبال می شود» این اظهار نظر در حالی عنوان شد که تنها چهار روز بعد بازار سهام سقوط کرد، متعاقب آن رکود ایجاد شد و هوور مضحکه خاص و عام شد.

دهمین جمله مربوط به ریچارد نیکسون در سال 1973 است که درباره رسوایی واترگیت اظهار داشت: «شما می دانید که من همیشه از تجهیزات ضبط صدا متعجب بودم اما الان خوشحالم که آن را داریم مگه نه؟» نیکسون این جمله را به همدست خود در ماجرای رسوایی واترگیت در سال 1973 بیان کرد و این درست چند هفته قبل از آن بود که مجلس سنا جلسه رسیدگی به اتهامات وی که از تلویزیون پخش می شد را شروع کرد.

از شانسی که در زندگیت یک بار بهت رو میده مواظبت کن!

یک خانم 45 ساله که یک حملهء قلبی داشت و در بیمارستان بستری بود. در اتاق جراحی که کم مونده بود. مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید آیا وقت من تمام است؟ خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.


در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد: کشیدن پوست صورت، تخلیه چربیها(لیپو ساکشن)، عمل سینه ها و جمع و جور کردن شکم . همچنین به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بعد از بیمارستان بود. از اونجایی که او زمان بیشتری برای زندگی داشت تصمیم گرفت که بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد.بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد.


در وقت گذشتن از خیابان در راه منزل بوسیلهء یک آمبولانس کشته شد . وقتی با خدا روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟


خدا جواب داد :من شمارو تشخیص ندادم!!!

نتیجه : اونقدر روی شانس های دوباره سرمایه گذاری نکن !

نتیجه 2: اونقدر خودتو عوض نکن که خدا هم نشناستت!!!